زمینه وهدف: پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ویژگی های عصبی - روانی و شخصیتی بیماران افسرده واختلال وسواسی- جبری وافراد عادی می پردازد.
روش بررسی: از نظر به کارگیری نتایج، تحقیق از نوع کاربردی میباشد. از نظر شیوهی اجرا، پژوهش از نوع علی- مقایسه ای میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراجعان مراکز درمانی روانشناسی و روانپزشکی شهر ساری در سال1397 بود که شامل سه گروه بیماران افسرده و بیماران اختلال وسواسی جبری و افراد سالم بود. گروه ها با اجرای پرسشنامه غربالگری (
Zohar-Feinberg) و همچنین یک گروه از افراد عادی فاقد هر گونه اختلالات روانی در حد تشخیص انتخاب شدند که برای کنترل اثر عوامل جمعیت شناختی گروه بهنجار از نظر جنس، سن و سطح تحصیلات با گروه های بیماران همتاسازی شدند و سپس 45 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری از افراد مبتلا به اختلالات افسردگی و وسواسی جبری و عادی قرار داده شدند. ابزارهای استفاده شده در پژوهش شامل مقیاس جمعیت شناختی،آزمون یادداری دیداری بنتون (
BVRT)، تست پنج عاملی بزرگ شخصیت(
NEO) و تست افسردگی بک میباشند و جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار آماری23
SPSS استفاده شد.
یافته ها:نتایج نشان داد که مقایسه های چندگانه اختلال وسواسی جبری و افسردگی با استفاده از آزمون تعقیبی توکی نشان می دهد که میانگین های ویژگی های عصبی روانی و شخصیتی افراد دارای اختلال وسواسی جبری و بیماران افسرده با افراد عادی تفاوت معناداری می باشند. بیشترین تفاوت میانگین سیستم مغزی رفتاری در اختلال وسواس جبری مربوط به سیستم بازداری رفتاری (
BIS ) می باشد. در صفات شخصیتی در بعد روان رنجوری تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود دارد؛ به- طوریکه بیماران وسواسی در بعد روان رنجوری دارای سطوح بالاتری می باشند . در ویژگی های عصبی روانی و شخصیتی افراد دارای اختلال افسرده با افراد عادی تفاوت معنا داری وجود دارد. در خرده آزمون های سیستم بازداری رفتاری (
BIS )، سیستم ستیز-گریز (
FFS)، سیستم فعال ساز رفتاری (
BAS)، هیجان های مثبت ، نوروزگرایی ،برون گرایی ،تجربه پذیری ،موافق بودن ،وظیفه شناسی ، بین افراد مبتلابه اختلال افسردگی و افراد عادی تفاوت معنا داری وجود دارد.بیشترین تفاوت درسیستم فعال ساز رفتاری
[1] (BAS) مربوط به افسردگی می باشد و سیستم بازداری رفتاری در افراد افسرده با افراد عادی متفاوت می باشد.
نتیجه گیری:یافته های پژوهش حاضر مشخص کرد که تفاوت معناداری در ویژگی های عصبی-روانی و صفات شخصیتی بین سه گروه وجود دارد.