زمینه و هدف: رویکرد پاسخ-به-مداخله، در تلاش برای پیشگیری از بیشتشخیصی و برچسبزنی اختلالهای یادگیری بهویژه اختلال خواندن طراحی شده است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامهٔ آموزشی مبتنیبر الگوی پاسخ-به-مداخله در پیشگیری از بیشتشخیصی اختلال خواندن انجام شد.
روشبررسی: پژوهش حاضر طرح تکآزمودنی AB بود. جامعهٔ آماری را دانشآموزان دختر و پسر پایهٔ سوم دبستانهای دولتی ناحیهٔ سه شهرستان کرج در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ تشکیل دادند. روش نمونهگیری هدفمند بود. گروه نمونه (سیزده دختر و هفت پسر) در طرح تکآزمودنی AB شرکت کردند. ابزارهای استفادهشده، چکلیست محققساختۀ مهارتهای خواندن، آزمون تشخیصی خواندن (شیرازی و نیلیپور، ۱۳۸۴)، آزمون آگاهی واجشناختی (سلیمانی و دستجردی کاظمی، ۱۳۸۴)، مقیاس تجدیدنظرشدۀ هوش وکسلر-۴ (وکسلر، ۲۰۰۳) و آزمونهای غیررسمی خواندن (امینآبادی و همکاران، ۱۳۹۵) بود. دادهها با آزمون نسبت دادههای غیرهمپوش در سطح معناداری ۰٫۰۵ در نرمافزار SPSS تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، ۵۵درصد از آزمودنیها با آموزشهای ردیف اول، ۱۰درصد با آموزشهای ردیف دوم و ۱۵درصد با آموزشهای ردیف سوم مداخله به نمرهٔ پذیرفتنی رسیدند و ۲۰درصد نیز پاسخ-به-مداخله نداشتند؛ بنابراین نتایج اثربخشی به این صورت بود: برنامهٔ آموزشی مبتنیبر پاسخ-به-مداخله، توان کاهش گروهی از دانشآموزان با تشخیص اختلال خواندن را داشت؛ برنامه در بهبود مهارت خواندن مؤثر بود؛ الگوی کلی حذف برنامه در ردیفهای مداخله تکرار نشد؛ برنامهٔ آموزشی مبتنیبر پاسخ-به-مداخلهٔ خواندن توان تشخیص اختلال خواندن را داشت.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش نتیجه گرفته میشود که برنامهٔ آموزشی مبتنیبر الگوی پاسخ-به-مداخله حداقل برای گروهی از دانشآموزان با ضعف خواندن مؤثر است؛ بنابراین میتوان آن را بهمنظور کاهش ضعف خواندن دانشآموزان و درنتیجه برای پیشگیری از بیشتشخیصی آنها بهعنوان دانشآموز دارای اختلال خواندن استفاده کرد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |