زمینه و هدف: تولد کودکان استثنایی ضربهٔ سنگینی را بر خانواده وارد کرده و کارکردهای آن را دچار مشکل میکند که بررسی و مقایسهٔ مؤلفههای مختلف را در بین والدین این کودکان ضروری مینماید؛ ازاینرو پژوهش حاضر با هدف مقایسهٔ میزان حل مشکل خانواده، اهمالکاری و شکوفایی در بین والدین کودکان دبستانی دارای اختلالات یادگیری خاص و کودکان ناتوان هوشی انجام شد.
روشبررسی: روش این پژوهش از نوع روش علیمقایسهای بود. جامعهٔ مطالعهشده در پژوهش را یکی از والدین (پدر یا مادر) کودکان دارای اختلال یادگیری و کودکان ناتوان هوشی مقطع ابتدایی (پایههای اول تا ششم ابتدایی) در مدارس کودکان استثنایی و مراکز اختلالات یادگیری شهر تبریز تشکیل دادند که در نیمسال دوم تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی دردسترس تعداد ۱۶۰ نفر از بین یکی از والدین پدر یا مادر (هشتاد نفراز والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری خاص و هشتاد نفر از والدین کودکان ناتوان هوشی) انتخاب شدند. ابزارهای استفادهشده در پژوهش، مقیاس حل مشکل خانواده (احمدی و همکاران، ۲۰۰۷) و پرسشنامهٔ اهمالکاری (تاکمن، ۱۹۹۱) و مقیاس شکوفایی (داینر و همکاران، ۲۰۱۰) بود. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) در سطح معناداری ۰٫۰۵ در نرمافزار SPSS ویراست ۲۱ استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، بین والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری خاص، در متغیر اهمالکاری و خردهمقیاس علاقهمندی به فعالیتهای روزانه (از متغیر شکوفایی) تفاوت معناداری وجود داشت (۰٫۰۰۱>p)؛ اما بین حل مشکل خانواده و خردهمقیاسهای آن و همچنین متغیر شکوفایی و سایر خردهمقیاسهای آن بین والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری خاص تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش، والدین کودکان دارای ناتوانی هوشی اهمالکارتر از والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری خاص هستند و والدین کودکان دارای ناتوانی هوشی درمقایسه با والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری خاص، به فعالیتهای روزانه علاقهمندتر هستند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |