زمینه و هدف: به اعتقاد پژوهشگران، تدریس شغل بسیار استرسزایی است و معلمان از مشکلات سلامت روان بیشتری درمقایسه با شاغلان دیگر رنج میبرند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش توانمندسازی شغلی مبتنیبر توانمندسازی شغلی شفیعآبادی بر کاهش فرسودگی شغلی معلمان بود.
روشبررسی: روش این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی معلمان شاغل در ناحیهٔ دوی آموزشوپرورش شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. بهمنظور انتخاب نمونه سی معلم بهصورت نمونهگیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب شدند و با همگنسازی در گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه پانزده نفر). جلسات آموزش توانمندسازی شغلی در هشت جلسهٔ نوددقیقهای صرفاً برای معلمان گروه آزمایش برگزار شد. ابزار پژوهش پرسشنامهٔ فرسودگی شغلی (مسلش و جکسون، ۱۹۸۱) بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS تجزیهوتحلیل شد. سطح معناداری آزمونها ۰٫۰۵ بود.
یافتهها: آموزش توانمندسازی شغلی در عامل بینگروهی بر مؤلفههای خستگی عاطفی (۰٫۰۰۱>p)، مسخ شخصیت (۰٫۰۲۰=p)، فقدان موفقیتهای فردی (۰٫۰۲۰=p) و فرسودگی شغلی (۰٫۰۱۵=p) اثر کاهنده داشت. همچنین نتایج تفاوت معنادار میانگینهای مراحل پیشآزمون با پسآزمون و پیشآزمون با پیگیری برای مؤلفههای خستگی عاطفی (بهترتیب ۰٫۰۰۱>p، ۰٫۰۰۱>p)، مسخ شخصیت (بهترتیب ۰٫۰۰۱>p، ۰٫۰۰۱>p)، فقدان موفقیتهای فردی (بهترتیب ۰٫۰۰۱>p، ۰٫۰۴۰=p) و نمرۀ کل فرسودگی شغلی (بهترتیب ۰٫۰۰۱>p، ۰٫۰۰۱>p) نشان داد. تفاوت میانگینهای مراحل پسآزمون و پیگیری برای مؤلفههای خستگی عاطفی (۰٫۷۲۰=p)، مسخ شخصیت (۰٫۱۹۰=p)، فقدان موفقیتهای فردی (۰٫۰۷۰=p) و نمرهٔ کلی فرسودگی شغلی (۰٫۰۵۹=p) معنادار نبود که پایداری اثر مداخله را برای فرسودگی شغلی و مؤلفههای آن نشان داد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش نتیجه گرفته میشود که الگوی چندمحوری شفیعآبادی بهعلت ماهیت آموزشهای ارائهشده براساس مفاهیم بنیادی نظریهٔ آن ازجمله خویشتنپنداری، پویایی، تصمیمگیری، هدفمندی و نیازها که فرا گرفته میشود، بر کاهش فرسودگی شغلی معلمان اثربخشی دارد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |