زمینه و هدف: تعارضات بین والد-نوجوان اگر بهشیوهٔ صحیح حل نشود، تداوم تعارض را در پی دارد؛ همچنین ممکن است شکل آسیبزا به خود بگیرد و این خطر وجود دارد که خانواده به دستهبندیهای مخالف همدیگر تبدیل شود. هدف این پژوهش تبیین راهبردهای حل تعارض والد-نوجوان از دیدگاه والدین بود.
روشبررسی: این تحقیق از نوع کیفی بود که بهشیوهٔ نظریهٔ دادهبنیاد انجام شد. جامعهٔ مطالعهشده، والدینی از شهر یزد بودند که با نوجوانان خود تعارض داشتند. در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸پانزده مدرسه (هفت مدرسۀ دورۀ متوسطهٔ اول و هشت مدرسۀ دورۀ متوسطهٔ دوم) بهصورت تصادفی انتخاب شد. در ادامه از سوی مدارس، والدینی که با نوجوان خود دچار تعارض بودند و نیاز به خدمات مشاورهای داشتند، معرفی شدند. روش نمونهگیری هدفمند بود. دادهها ازطریق مصاحبهٔ عمیق و نیمهساختاریافته و اشباع نظری پس از مصاحبه با ۲۹ والد (نوزده مادر و ده پدر) جمعآوری شد. مدتزمان هر مصاحبه بسته به شرایط شرکتکنندگان از ۴۵تا۶۰ دقیقه متغیر بود. بهمنظور تحلیل استقرایی دادهها، رویکرد عینیگرای استراوس و کوربین بهکار رفت.
یافتهها: یافتههای پژوهش شامل ۶۲ مفهوم، ده مقولهٔ فرعی و سه مقولهٔ اصلی (انفعالی، مخرب، کارآمد) بهمنظور تبیین مقولهٔ مرکزی تحت عنوان تاکتیکهای حل تعارض بود. راهبردهای اجتنابی و خدمتکارانه مربوط به راهبردهای انفعالی، راهبردهای ائتلافگرایانه، سلطهگرایانه، مقابلهای و سرکوبگرایانه مربوط به راهبردهای مخرب، راهبردهای معنویتگرایانه، مؤتلفانه، مصالحهگرایانه و توافقی مربوط به راهبردهای کارآمد این پژوهش بود.
نتیجهگیری: تجارب، دانش، باورها و ارزشهای افراد راهبردهای مختلفی را برای حل تعارض بین والد-نوجوان پیش روی آنها میگذارد که این راهبردها گاهی مخرب، گاهی منفعل و گاهی کارآمد است؛ بنابراین فهم راهبردها برای جلوگیری از آسیب فرد، خانواده و اجتماع ضرورت دارد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |