زمینه و هدف: نظام ارتباطی مبادلهٔ تصویر (پکس) مبتنیبر فناوری با تکیه بر نمادهای دیداری، زمینهٔ مناسب را برای برقراری ارتباط، همکاری، مشارکت و تعامل اجتماعی فراهم میکند. هدف پژوهش حاضر، تعیین مؤلفههای الگوی آموزشی پکس مبتنیبر فناوری در آموزش کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود.
روشبررسی: در این پژوهش از روش سنتزپژوهی استفاده شد. پژوهشهای خارجی و داخلی در فاصلهٔ سالهای ۲۰۱۰تا۲۰۲۰، با کلیدواژگان نظام ارتباطی مبادلهٔ تصویر، پکس مبتنیبر فناوری، اتیسم، آموزش کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، ارتباط مکمل و جایگزین، شناسایی شدند. پژوهشهایی که دارای هماهنگی و تناسب بیشتری با هدف پژوهش (مؤلفههای الگوی آموزشی پکس مبتنیبر فناوری) بودند، برای سنتز انتخاب شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد، الگوی آموزشی پکس مبتنیبر فناوری دارای پنج مؤلفهٔ اصلی بود: ۱. تحلیل شامل بیان اهداف و فعالیتهای پیش از آموزش، تحلیل فراگیر و ایجاد انگیزه؛ ۲. طراحی شامل فناوری کمکی بستر اجرای آموزش، محتوای گرافیکی و طراحی پیام و اثربخشی تقویت؛ ۳. تولید شامل تصحیح خطاهای فراگیر، ارائهٔ بازخورد و ویژگیها و فعالیتهای یادگیری انفرادی؛ ۴. پشتیبانی و اجرا شامل تدارک راهنمایی و حمایت، بهبود تعامل و مشارکت و ارائهٔ تمرین؛ ۵. ارزشیابی شامل ارزشیابی فراگیر، ارزشیابی فناوری کمکی و ارزشیابی پیامد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش، الگوی آموزشی پکس مبتنیبر فناوری طراحی شده است و امکان کاربرد این الگو برای تمامی دورههای رسمی، غیررسمی، بلندمدت، کوتاهمدت، ثابت و متغیر، باتوجه به استفاده برای آموزش کودکان مبتلا به طیف اتیسم وجود دارد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |