زمینه و هدف: دوران پساکرونا با چالشهای جدیدی برای سلامت روانی زوجین همراه بوده است. بحران جهانی ناشی از بیماری کووید-19 تأثیرات عمیقی بر روابط خانوادگی و بهزیستی ذهنی افراد داشته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه حل مسئله خانوادهمحور بر بهزیستی ذهنی زوجین در دوران پساکرونا در سال 1402 انجام گرفت.
روش بررسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش اجرا، نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش را کارمندان متاهل سه دانشکده فنی حرفهای دختران 1، پسران 1 و 2 شهرستان کرمانشاه تشکیل دادند که تعداد آنها 200 نفر بود و پس از بررسی ملاک های ورود 100 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (50 نفر) و گروه کنترل (50 نفر) جایگزین شدند. برنامه مداخله برای گروه آزمایش طی 10 جلسه دو ساعته برگزار شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی ذهنی دینر و همکاران (1985) بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل واریانس آمیخته و با استفاده از نرم افزار SPSS-26 انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت میانگین بهزیستی ذهنی در مرحلهی پیشآزمون با مراحل پسآزمون و آزمونهای پیگیری دو ماهه از نظر آماری معنیدار است و این معنیداری به نفع پسآزمون و آزمون پیگیری است(001/0P<). بدین معنی که در مراحل پسآزمون و آزمون پیگیری، میزان بهزیستی روانی افراد مورد مطالعه بهطور معنیداری افزایش یافته است. این معنیداری نشانگر کارایی مداخله درمانی آموزش حل مسئله خانوادهمحور در افزایش بهزیستی ذهنی است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که مداخلات مبتنی بر حل مسأله میتواند به عنوان یک رویکرد مؤثر در بهبود بهزیستی ذهنی زوجین در دوران پساکرونا مورد استفاده قرار گیرد و ضرورت توجه به سلامت روانی در برنامهریزیهای اجتماعی و خانوادگی را تأکید میکند. نتایج پژوهش حاضر میتواند مورد توجه روانشناسان، مشاوران و زوجین قرار گیرد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |