1- دانشجوی دکتری، گروه مشاوره، واحد ابهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ابهر، ایران
2- استادیار، گروه مشاوره، واحد ابهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ابهر، ایران
3- استادیار، گروه روان شناسی، واحد ابهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ابهر، ایران
چکیده: (19 مشاهده)
زمینه و هدف: در سالهای اخیر، توجه به خودکنترلگری نوجوانان دختر به عنوان عواملی اساسی در توسعهی شخصیت و عملکرد تحصیلی آنان مورد تأکید پژوهشها بوده است. خودکنترلگری در نوجوانان دختر، به نوجوانان کمک میکند که روابط مثبتتری با همسالان و والدینشان برقرار کنند. آموزش راهحل محور و رویکرد شناختی رفتاری میتواند در بهبود این جنبه نقش مؤثری داشته باشد. با این حال، شکاف پژوهشی موجود به دلیل کمبود مطالعاتی که به صورت مستقیم اثرات راهحل محور و رویکرد شناختی رفتاری را بر خودکنترلگری نوجوانان دختر، بررسی کردهاند، مشهود است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد راهحل محور و رویکرد شناختی رفتاری بر خودکنترلگری در نوجوانان دوره دوم متوسطه انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان دختر دورهی دوّم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1403 بود. از بین مدارس دخترانه تعداد 45 دانشآموز داوطلب واجد شرایط وارد مطالعه شدند و به دو گروه آزمایش رویکرد راهحل محور و رویکرد شناختی رفتاری (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) تقسیم شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی خودکنترلگری (تانجی و همکاران، 2004)، استفاده شد. گروههای آزمایش تحت هشت جلسهی 90 دقیقهای رویکرد راهحل محور گرانت (2011) و 8 جلسهی 90 دقیقهای رویکرد شناختی رفتاری هازلت-استیونز (2008)، قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرم افزار SPSS.26 استفاده شد. سطح معناداری آزمونها 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که اثر زمان بر متغیر خودکنترلگری (001/0p<) معنادار شده است. همچنین اثر گروه بر خودکنترلگری (001/0p<) معنادار شده است. همچنین اثر زمان و گروه بر متغیر خودکنترلگری (001/0p<) معنادار شده است. اثر آموزش رویکرد راهحل محور و رویکرد شناختی رفتاری منجر به افزایش خودکنترلگری در نوجوانان دختر شود (001/0>p)؛ همچنین نتایج نشان داد که هیچ تفاوت معناداری بین خودکنترلگری هر دو گروه آزمایشی مشاهده نشد که نشان دهندهی تاثیر گذاری یکسان این دو درمان بر خودکنترلگری میباشد و نتایج این تاثیر در بازه زمانی 3 ماهه نیز پایدار بود (001/0>p).
نتیجهگیری: باتوجه به نتایج مطالعه حاضر، آموزش رویکرد راهحل محور و رویکرد شناختی رفتاری میتواند به عنوان یک برنامه پیشگیرانه برای دانشآموزانی که در زمینه روانشناختی دچار مشکل و نقص هستند یا در قالب یک برنامه مداخلهای برای کاهش آسیب در کودکان و نوجوانان، به ویژه توسط درمانگران و مشاوران مدنظر قرار گیرد.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
مشاوره