زمینه و هدف: ضایعهٔ نخاعی ازجمله رویدادهای آسیبزا است که تأثیر گستردهای بر کیفیت زندگی، رشد و پیشرفت افراد ضایعهدیده دارد. هدف این پژوهش، سنجش اثربخشی پارادوکسدرمانی به سبک PTC (پارادوکس+برنامهٔ زمانی=درمان) بر نشانههای استحکام من، خودشناسی و افسردگی اضطراب استرس در ضایعهٔ نخاعی بود.
روشبررسی: روش این تحقیق از نوع نیمهآزمایشی با طرح تکآزمودنی بود که با استفاده از خط پایه، مداخله و پپگیری اجرا شد. آزمودنی مطالعهٔ حاضر از میان شصت شرکتکنندهٔ خانم، بهصورت تصادفی انتخاب شد که همگی تحت درمانهای متداول توانبخشی بودند. آزمودنی خانمی ۳۱ساله و مجرد بود و تحصیلات کارشناسیارشد داشت. بهدلیل سانحهٔ رانندگی، بهمدت ده سال از ناحیهٔ گردن دچار آسیبدیدگی نخاعی شده بود. در زمان اجرای پژوهش، بیکار بود و مدت نُه سال و نُه ماه کلونازپام مصرف میکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس استحکام من (بشارت، ۱۳۹۵)، مقیاس خودشناسی انسجامی (قربانی و همکاران، ۲۰۰۸)، مقیاس افسردگی اضطراب استرس (لاویباند و لاویباند، ۱۹۹۵) و مقیاس درجهبندی ذهنی نتایج درمان (بشارت، ۱۳۸۲) بود. از آمار توصیفی مانند درصد تغییرات نمرات پسآزمون و پیگیری درمقایسه با پیشآزمون برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، مدل رواندرمانی PTC مؤثر است. در مرحلهٔ پسآزمون، نمرهٔ خودشناسی انسجامی به ۴۰ رسید که ۲۹درصد افزایش داشت. متغیر استحکام من با ۱۵درصد ارتقا به ۷۷ رسید و هریک از موارد افسردگی اضطراب استرس تا ۲۴درصد بهبود یافت. این تغییرات در دورهٔ پیگیری برای استحکام من حفظ شد و برای خودشناسی انسجامی تاحد کمی (۱۶درصد) افزایش یافت و در نشانههای افسردگی اضطراب استرس به سطح ۲۹درصد بهبودی رسید.
نتیجهگیری: مدل رواندرمانی PTC بهعنوان رویکردی بسیار کوتاهمدت، ساده، تأثیرگذار و کارآمد و درعینحال اقتصادی برای درمان افراد ضایعهٔ نخاعی است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |