چکیده
زمینه و هدف: طلاق، از پدیدههایی است که نهتنها تعادل روانی زوجین، بلکه تعادل روانی فرزندان و بستگان و نزدیکان را بههم میریزد. پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامهٔ آموزش مهارتهای زندگی با رویکرد راهحلمحور و اثربخشی آن بر تنظیم هیجان فرزندان با مشکلات رفتاری در خانوادههای طلاق انجام شد.
روشبررسی: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری (یکماهه) همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری را فرزندان با مشکلات رفتاری ۱۲تا۱۸ساله در شهرستانهای استان تهران تشکیل دادند که ۱تا۵ سال از طلاق والدین آنان گذشته بود. از جامعهٔ آماری با روش نمونهگیری دردسترس، سی نفر داوطلب واجد شرایط وارد مطالعه شدند و بهروش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، (هر گروه پانزده نفر)، قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش، مقیاس خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان (آخنباخ و رسکورلا، ۲۰۰۱) و چکلیست تنظیم هیجان کودکان و نوجوانان (شیلدز و چیکتی، ۱۹۹۷) بود. فقط گروه آزمایش ده جلسه برنامهٔ آموزش مهارتهای زندگی با رویکرد راهحلمحور را دریافت کرد. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری ۰٫۰۵ توسط نرمافزار SPSS نسخهٔ ۲۶ تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، اثر زمان بر متغیر بیثباتی هیجانی (۰٫۰۳۲=p) و متغیر تنظیم هیجان انطباقی (۰٫۰۰۴=p) معنادار بود. اثر گروه نیز بر متغیرهای مذکور معنادار بود (۰٫۰۰۱>p). در هر دو متغیر تنظیم هیجان انطباقی و بیثباتی هیجانی، میانگین نمرات گروه آزمایش در مرحلهٔ پسآزمون بهطور معناداری متفاوت از مرحلهٔ پیشآزمون بود (۰٫۰۰۱>p). در مرحلهٔ پیگیری نیز تأثیر مداخله تداوم داشت؛ بهطوریکه در متغیر بیثباتی هیجانی (۰٫۰۴۰=p) و متغیر تنظیم هیجان انطباقی (۰٫۰۰۱>p) بهطور معناداری در مرحلهٔ پیگیری درمقایسه با مرحلهٔ پیشآزمون، تغییرات ادامه پیدا کرد.
نتیجهگیری: استفاده از برنامهٔ آموزش مهارتهای زندگی با رویکرد راهحلمحور، با کسب مهارتهای لازم برای یادگیری، ابزار مناسبی برای بهبود متغیر تنظیم هیجان است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |