جستجو در مقالات منتشر شده


۲۵ نتیجه برای باقری

خانم فروغ موسوی، آقا حسین اسکندری، آقا فریبرز باقری،
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات در دست انتشار ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از آسیب­های جدی در زندگی خانوادگی خیانت است که می تواند برای همسران تبعات سنگینی داشته باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت­درمانی و درمان هیجان­مدار بر زنان آسیب­دیده از خیانت با پیگیری شش­ماهه  بود.
روش بررسی: روش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و جامعه شامل تمامی زنان متاهلی بود که مورد خیانت واقع شده و به مراکز مشاوره سازمان بهزیستی تهران در سال ۱۳۹۷ مراجعه کردند. نمونه شامل ۴۵ نفر از مراجعین بود که به صورت  تصادفی خوشه­ای، در سه گروه ۱۵­نفره (آزمایش۱، آزمایش۲،گواه) قرار گرفتند.گروه­های آزمایش ۸ جلسه تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش­نامه کیفیت­زناشویی (باسبی، ۱۹۹۵) و رضایت­زناشویی انریچ (السون، فورنیر، دراکمن، ۱۹۸۹) بود. افراد پس از شش ماه دوباره به پرسشنامه­ها پاسخ دادند.
یافته­ها: نتایج بدست آمده از تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر نشان داد که تغییرات رضایت زناشویی(۰۰۱/۰ P<، ۸۰/۷۰ F=) و کیفیت روابط زناشویی(۰۰۱/۰ P<، ۵۱/۵۱ F=) در سه مرحله پیش‌آزمون، پس آزمون و پیگیری حداقل در دو مرحله زمانی تفاوت معناداری دارد. همچنین نتایج بدست آمده نشان می‌دهد که بین سه گروه مورد مطالعه حداقل در دو گروه میانگین آن‌ها در متغیر رضایت زناشویی(۰۰۱/۰ P<، ۳۰/۵۷ F=) و کیفیت رضایت زناشویی(۰۰۱/۰ P<، ۱۰/۳۳ F=) تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه­گیری: هر دو درمان در افزایش کیفیت و رضایت زناشویی موثر هستند. درمان هیجان مدار با بهبود جراحات دلبستگی و تنظیم هیجانات؛ و واقعیت درمانی با تاکید بر مسئولیت شخصی و شناخت نیازها، به بهبود آسیب خیانت کمک می کند. هرچند در طولانی مدت اثرات متفاوتی نخواهند داشت.
سیده سیمین پورباقری، سعید جهانیان،
دوره ۹، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده

 
زمینه و هدف: امروزه سرطان از مشکلات بسیار مهم بهداشتی در سراسر جهان محسوب می‌شود. باتوجه به اهمیت تأثیر وقایع ناگوار زندگی و رویدادهای فشارزا در بروز بیماری سرطان، هدف این تحقیق پیش‌بینی بهزیستی روان‌شناختی مبتلایان به سرطان، برمبنای حمایت اجتماعی ادراک‌شده و روش‌های مقابله با استرس بود.
روش‌بررسی: طرح پژوهش‌ حاضر به‌صورت تحقیق همبستگی بود. جامعهٔ آماری پژوهش را افراد مبتلا به سرطان بیمارستان شهدای منطقهٔ یک و بیمارستان پارسیان منطقهٔ دو شهر تهران در سال ۱۳۹۶ تشکیل دادند که به‌روش نمونه‌گیری تصادفی ساده، ۲۳۰ نفر مبتلا به بیماری سرطان انتخاب شدند. بعد از جمع‌آوری پرسشنامه‌های پژوهش، تحلیل داده‌های گردآوری‌شده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه صورت گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد متغیر حمایت اجتماعی و سبک مقابله‌ای مسئله‌مدار پیش‌بینی‌کنندهٔ معنادار بهزیستی روان‌شناختی است (۰٫۰۱<
p). همچنین سبک مقابله‌ای هیجان‌مدار به‌طور معناداری، بهزیستی روان‌شناختی را پیش‌بینی می‌کند (۰٫۰۵<p). نتایج ضریب تعیین نیز مشخص کرد در حدود ۱۷درصد از تغییرها در متغیر وابسته (بهزیستی روان‌شناختی) ازطریق سبک‌های مقابله‌ای و حمایت اجتماعی ادارک‌شده تعیین‌پذیر است.
نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج، پیش‌بینی‌کنندهٔ بهتر برای بهزیستی روان‌شناختی، به‌ترتیب سبک مقابله‌ای مسئله‌مدار بود. همچنین حمایت اجتماعی به‌طور مثبت و معناداری توانست بهزیستی روان‌شناختی را پیش‌بینی کند. در انتها سبک مقابله‌ای هیجان‌محور نیز توانست به پیش‌بینی بهزیستی روان‌شناختی در مبتلایان به سرطان بپردازد.

 

فاطمه شیبانی تذرجی، شهلا پاکدامن، محمدکریم خداپناهی، محمود حیدری، فاطمه باقریان،
دوره ۹، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: نگرش‌ها، ادراکات، احساسات و عقاید دربارهٔ سالمندان از مسائل تعیین‌کننده بر سلامت و بهبودی سالمند است. پژوهش حاضر با هدف مقایسهٔ نگرش به سالمندی در کودکان اقوام فارس، کرد، بلوچ و ترک انجام شد.
روش‌بررسی: پژوهش حاضر مطالعه‌ای علّی‌مقایسه‌ای بود. جامعهٔ آماری این پژوهش را تمامی کودکان ۷ تا ۱۱ ساله و ساکن اصفهان (فارس)، سنندج (کرد)، زاهدان (بلوچ) و تبریز (ترک) در سال ۱۳۹۷ تشکیل دادند. در این پژوهش، تعداد ۷۸۸ کودک شامل ۲۰۰ کودک کرد، ۱۹۰ کودک ترک، ۱۹۸ کودک بلوچ و ۲۰۰ کودک فارس با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامهٔ نگرش به سالمندی شیبانی و همکاران (۱۳۹۶) بود. داده‌ها با تحلیل واریانس تحلیل شدند. سطح معناداری ۰٫۰۵ بود.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد تفاوت معناداری بین کودکان اقوام مختلف در نگرش به سالمندی وجود دارد (۰٫۰۰۱>p). نتایج آزمون تعقیبی بن‌فرونی نشان داد نگرش کودکان ترک زبان با همهٔ گروه‌های قومی تفاوت معناداری دارد (۰٫۰۰۱>p). نتایج نشان داد که میانگین نمرهٔ نگرش این گروه در مقایسه با سایر گروه‌های قومی بیشتر است.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که نگرش کودکان به سالمندی تحت تأثیر قومیت کودکان بوده و عامل جنسیت کودک در این خصوص مؤثر نیست. از آنجا که کودکان ترک‌زبان نگرش با میانگین بیشتری درمقایسه با سایر گروه‌ها داشتند، به نظر می‌رسد که در قوم ترک‌زبان سالمندان جایگاه ویژه‌ای، به‌خصوص در بین کودکان، دارند.

سمیه پورمحمدی، فریبرز باقری، نورعلی فرخی،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: ازآنجاکه در مقایسهٔ بین کودکان خردسال و بزرگسالان با کودکان سنین پیش‌نوجوانی (۹تا۱۲ سال)، شاهد شیوع بیشتری از مشکلات هیجانی هستیم؛ پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن‌آگاهی بر «هیجان منفی/بی‌ثباتی‌ هیجانی» و «تنظیم‌ هیجان‌ انطباقی» دانش‌آموزان انجام شد.
روش‌بررسی: این مطالعه در قالب طرح نیمه‌آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه روی دانش‌آموزان مقطع پنجم دبستان منطقهٔ یازدهٔ آموزش‌وپرورش در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۷ انجام پذیرفت. ۲۴ نفر به‌شیوهٔ هدف‌مند براساس معیارهای ورود انتخاب شده و به‌طور تصادفی در دو گروه (آزمایش دوازده نفر و گواه دوازده نفر) جای‌گذاری شدند. پروتکل درمانی به‌مدت دوازده هفته به گروه آزمایش ارائه شد؛ اما گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفت. متغیرهای تنظیم‌ هیجان انطباقی و هیجان منفی/بی‌ثباتی‌ هیجانی، توسط چک‌لیست تنظیم هیجانی شیلدز و سیچتی (۱۹۹۷) ارزیابی شد. داده‌های حاصل با نرم‌افزار SPSS و به‌کمک شاخص‌های آمار توصیفی میانگین، انحراف معیار، آزمون کولموگروف‌اسمیرنوف و آزمون لوین و همچنین تحلیل کوواریانس تجزیه‌وتحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که اثربخشی درمان مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی کودکان، در پس‌آزمون بین گروه آزمایش و گروه گواه در متغیرهای «هیجان منفی/بی‌ثباتی هیجانی» (۰٫۰۰۲=p) و «تنظیم‌ هیجان‌ انطباقی» (۰٫۰۰۳=p) معنادار است.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش حاضر، آموزش ذهن‌آگاهی کودکان می‌تواند به‌عنوان مداخله‌ای اثربخش بر متغیرهای «هیجان منفی/بی‌ثباتی‌ هیجانی» و «تنظیم‌ هیجان انطباقی» محسوب شود. 

فریده قاسمی، نسرین باقری، حسن پاشا شریفی،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: مشکلات انگیزشی و یادگیری و تحصیلی و نیز محیط‌های خانوادگی نامساعد افراد را درمعرض خطر مشکلات سلامت و بهزیستی قرار می‌دهد. پژوهش حاضر با هدف تبیین اثر وضعیت خانوادگی بر بهزیستی جامع دانشجویان براساس نقش میانجیگر انگیزش تحصیلی انجام شد.
روش‌بررسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعهٔ آماری شامل تمام دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بود که از میان آن‌ها ۳۱۵ نفر به‌روش نمونه‌برداری چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس بهزیستی جامع (کیز و همکاران، ۲۰۰۲) و مقیاس انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران، ۱۹۹۲) و پرسشنامهٔ وضعیت خانواده (بیوورز و همکاران، ۱۹۸۵) بود. برای تحلیل داده‌ها از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری و نرم‌افزار ایموس و بیشینهٔ برآورد احتمال و نیز سطح معناداری ۰٫۰۵ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که انگیزش تحصیلی درونی اثر وضعیت خانوادگی را بر بهزیستی جامع به‌صورت مثبت میانجیگری کرده (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۲۱۰۹=β) و انگیزش تحصیلی بیرونی اثر وضعیت خانوادگی را بر بهزیستی جامع به‌طور منفی میانجیگری (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۰۵۳۴-=β) می‌کند.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این پژوهش چنین به‌نظر می‌رسد که افراد دارای وضعیت خانوادگی مطلوب از فرصت و امکانات بیشتری برای خودمختاری، خودبیانگری، خودآگاهی، خودگردانی و خودافزایی برخوردار بوده که این سازه‌های روان‌شناختی از شاخص‌های انگیزش درونی است و بر عملکرد تحصیلی و بهزیستی جامع فرد تأثیر می‌گذارد.


زهرا عابدی، مینا مجتبایی، نسرین باقری،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: ازجمله نشانه‌های شایع‌تر روان‌شناختی آشفته‌ساز در دوران بارداری اضطراب اس ت. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگر تحمل ابهام در رابطهٔ بین راهبردهای مقابله‌ای با اضطراب بارداری بود.
روش‌بررسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهٔ آماری پژوهش حاضر را زنان باردار شکم اول مراجعه‌کننده به مراکز درمانی سازمان تأمین اجتماعی در استان تهران در سه‌ماههٔ چهارم سال ۱۳۹۶ و سه‌ماههٔ اول سال ۱۳۹۷ تشکیل دادند. تعداد نمونه براساس فرمول کرامر ۳۸۴ نفر برآورد شد که به‌روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش‌نامهٔ اضطراب مرتبط با بارداری (وندربرگ بارگ، ۱۹۸۹) و مقیاس تحمل ابهام (مک‌لین، ۲۰۰۹) و پرسش‌نامهٔ سبک‌های مقابله (فولکمن و لازاروس، ۱۹۸۰) بود. برای تحلیل داده‌ها از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری و نرم‌افزار ایموس و بیشینهٔ برآورد احتمال و نیز سطح معناداری ۰٫۰۵ استفاده شد.
یافته‌ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر کل بین مقابلهٔ هیجان‌مدارانه و اضطراب بارداری مثبت و معنادار (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۳۱۱=β) بوده و ضریب مسیر کل بین مقابلهٔ مسئله‌مدارانه و اضطراب بارداری منفی و معنادار (۰٫۰۲۷=p، ۰٫۱۴۹-=β) به‌دست آمد. همچنین ضریب مسیر مستقیم بین تحمل ابهام و اضطراب بارداری منفی و معنادار (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۲۶۱-=β) بوده و ضریب مسیر غیرمستقیم بین مقابلهٔ مسئله‌مدارانه و اضطراب بارداری منفی و معنادار (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۰۸۹-=β) محاسبه شد.
نتیجه‌گیری: هر چقدر میزان استفادهٔ این زنان باردار از سبک مقابله‌ای مسئله‌مدار بیشتر شود به‌همان میزان ابهام و نگرانی از موقعیت‌های پیش‌بینی‌ناپذیر در آینده در آنان کاهش می‌یابد و درنهایت اضطراب کمتری را تجربه می‌کنند.


فروغ سادات موسوی، حسین اسکندری، فریبرز باقری،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از خطرات زندگی خانوادگی، خیانت زناشویی است که مشکلات بسیاری برای شخص خیانت‌دیده در پی دارد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسهٔ اثربخشی دو روش درمانی، واقعیت‌درمانی و درمان هیجان‌مدار بر کیفیت و رضایت زناشویی زنان خیانت‌دیدهٔ تهران بود.
روش‌بررسی: روش مطالعهٔ حاضر از نوع شبه‌آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک‌گروه گواه بود. جامعهٔ آماری را تمامی زنان متأهل خیانت‌دیده تشکیل دادند که به مراکز مشاورهٔ سازمان بهزیستی شهر تهران در سال ۱۳۹۷ مراجعه کردند. نمونه‌ها ۴۵ نفر از مراجعان بودند که به‌شیوهٔ نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (واقعیت‌درمانی گلاسر و درمان هیجان‌مدار) و یک‌گروه گواه (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. در هر گروه آزمایش هشت جلسه مداخله اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامهٔ کیفیت زناشویی (باسبی و همکاران، ۱۹۹۵) و رضایت زناشویی انریچ (السون و همکاران، ۱۹۸۲) و پروتکل واقعیت درمانی (عباسی و همکاران، ۱۳۹۶) و پروتکل درمان هیجان مدار (بهرامی و همکاران، ۱۳۸۸) بود. برای تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۲ و از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج آماری نشان داد که هر دو گروه آزمایش درمقایسه با گروه گواه در میزان رضایت و کیفیت زناشویی تفاوت معناداری دارند (۰٫۰۰۱>p). همچنین نتایج آزمون تعقیبی LSD حاکی‌از آن بود که بین اثربخشی درمان گلاسر و هیجان‌مداری بر میزان کیفیت روابط زناشویی در مرحلهٔ پس‌آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد (۰٫۳۷۴=p)؛ اما نمرهٔ رضایت زناشویی در روش درمانی هیجان‌مدار بیشتر از روش درمانی گلاسر براساس واقعیت‌درمانی است (۰٫۰۰۱>p).
نتیجه‌گیری: درمان هیجان‌مدار با بهبود جراحات دل‌بستگی و تنظیم هیجانات و واقعیت‌درمانی با تأکید بر مسئولیت شخصی و شناخت نیازها، به بهبود آسیب خیانت کمک می‌کند.


حمیرا ره انجام، سید جلال یونسی، محمد مهدی شریعت باقری،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه‌ و‌ هدف: توانایی‌نداشتن فرد برای بروز شایستگی هیجانی-اجتماعی خود منجربه کاهش توانایی وی در حل‌و‌فصل مسائل شخصی، کاهش خودکارآمدی، خلاقیت و افزایش احتمال ابتلای فرد به ناتوانی در یادگیری می‌شود؛ بنابراین هدف این پژوهش، تدوین مدل ساختاری رابطهٔ تفکر قطعی‌نگر و سبک‌های شناختی و خلاقیت هیجانی با نقش میانجی خودکارآمدی خلاقیت و شایستگی هیجانی-‌اجتماعی در دانش‌آموزان دختر پایۀ یازدهم بود.
روش‌بررسی: روش پژوهش حاضر توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه‌ٔ آماری این پژوهش را تمامی دانش‌آموزان دختر پایهٔ یازدهم دورهٔ دوم متوسطه در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ در شهر تهران تشکیل دادند که از بین آن‌ها، ۴۶۰ نفر به‌روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامهٔ خلاقیت هیجانی (آوریل، ۱۹۹۹)، پرسشنامهٔ تفکر قطعی‌نگر (یونسی ‌و‌ میرافضل، ۲۰۱۲)، پرسشنامهٔ سبک‌های شناختی (ویتکین و همکاران، ۱۹۷۷)، مقیاس ‌خودکارآمدی‌ خلاقیت (لی، ۲۰۰۸) و پرسشنامهٔ شایستگی هیجانی-اجتماعی (ژو و ای، ۲۰۱۲) جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی ‌پیرسون، مدل‌ معادلات ساختاری و نرم‌افزارهایSPSS  نسخهٔ ۲۲ و AMOS نسخهٔ ۲۲ صورت گرفت. سطح معناداری در این پژوهش ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که رابطهٔ بین تفکر قطعی‌نگر و خلاقیت هیجانی با نقش میانجی شایستگی هیجانی-اجتماعی منفی و معنادار است (۰٫۰۰۲=p و ۰٫۱۰۴-=β) و رابطهٔ بین سبک شناختی مستقل و خلاقیت هیجانی با نقش میانجی شایستگی هیجانی-اجتماعی مثبت و معنادار است (۰٫۰۰۲=p و ۰٫۲۷۵=β)؛ اما رابطهٔ بین تفکر قطعی‌نگر و سبک‌های شناختی با خلاقیت هیجانی با نقش میانجی خودکارآمدی خلاقیت معنادار نبود. 
نتیجه‌گیری: شایستگی هیجانی-اجتماعی در رابطهٔ بین تفکر قطعی‌نگر، سبک‌ شناختی مستقل و خلاقیت هیجانی نقش میانجی ایفا می‌کند. نتایج این پژوهش می‌تواند برای متخصصان حیطه‌های روان‌شناسی، تعلیم ‌و‌ تربیت و ادارهٔ آموزش‌و‌پرورش مفید باشد.


علی حسین زاده گنابادی، علی محمد صفانیا، حسین پورسلطانی زرندی، محسن باقریان، سید صلاح الدین نقشبندی،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: ورزش و فعالیت بدنی نقش بسیار مهمی در سلامت عمومی افراد جامعه به‌خصوص جانبازان و معلولین دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی موانع عدم حضور معلولین و جانبازان در فعالیت‌های ورزشی براساس نظریهٔ داده‌بنیاد بود.
روش‌بررسی: پژوهش حاضر از نوع کیفی بود و با استفاده از نظریهٔ داده‌بنیاد انجام شد. شرکت‌کنندگان در مطالعهٔ حاضر ۳۰ نفر از معلولین و جانبازان، کارشناسان و اساتید بودند که به‌‌صورت هدف‌مند برای مصاحبهٔ عمیق و اکتشافی انتخاب شدند. مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت و بعد از ۲۵ مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. به‌منظور تحلیل داده‌ها از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، عدم تمایل‌ افراد جانباز و معلول به شرکت در فعالیت‌های ورزشی با ۶ عامل اصلی و ۲۱ عامل فرعی در قالب ابعاد شش‌گانهٔ مدل پارادایمی شامل عوامل علّی (شامل عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و روحی‌روانی)، عوامل زمینه‌ای (شامل تعریف جانباز و معلول، فقدان آموزش‌وپژوهش)، عوامل مداخله‌گر (عوامل مداخله‌گر محدودکننده شامل آسیب‌های به‌کارگیری مدیر ناکارآمد، شکاف‌های قانونی و موانع ساختاری و عوامل مداخله‌گر تسهیل‌کننده شامل  توسعهٔ منابع انسانی و ظرفیت‌های بالقوۀ جانبازان و معلولین)، راهبرد (شامل راهبردهای فردی، اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و روحی‌روانی)، پیامدها (شامل جانبازان و معلولین، رشد اجتماعی و موفقیت سازمانی) و پدیدۀ محوری (عدم حضور جانبازان و معلولین در فعالیت‌های ورزشی) شناسایی شد.
نتیجه‌گیری: باتوجه به یافته‌های این پژوهش، شناسایی عوامل و موانع مدیریتی، اجتماعی، اقتصادی، روحی‌روانی و فردی می‌تواند به‌عنوان میانبری هدایتی و تسهیلی برای مشارکت و حضور فعال جانبازان و معلولین در فعالیت‌های ورزشی باشد.


مریم خسرویانی، محمدرضا صیرفی، فریبرز باقری،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب امتحان، سلامت روانی و کیفیت زندگی دانش‌آموزان را تهدید می‌کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فراشناختی بر اضطراب امتحان و خودکارآمدی ادراک‌شدهٔ دانش‌آموزان دختر پایۀ سوم مقطع متوسطه بود.
روش‌بررسی: روش این پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری سه‌ماهه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری را دانش‌آموزان دختر پایهٔ تحصیلی سوم مقطع متوسطۀ مدرسهٔ فنی‌و‌حرفه‌ای دخترانهٔ کوثر واقع در منطقهٔ پانزده شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. تعداد ۲۸ نفر (برای هر گروه) از افراد واجد شرایط با استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس با تصادفی‌سازی بلوکی رشتهٔ تحصیلی در یک گروه آزمایش و یک گواه قرار گرفتند. ابزارها شامل مقیاس خودکارآمدی (شرر و همکاران، ۱۹۸۲) و پرسش‌نامهٔ اضطراب امتحان (ابوالقاسمی و همکاران، ۱۳۷۵) بود. پنج جلسۀ ۱۲۰دقیقه‌ای آموزش فراشناختی برای گروه آزمایش اجرا شد؛ اما برای گروه گواه مداخله‌ای ارائه نشد. به‌منظور تحلیل داده‌ها از روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌ مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم‌افزار SPSS نسخۀ ۲۲ استفاده شد. سطح معناداری آزمون‌ها ۰٫۰۵ درنظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، اثر مداخله در گروه آزمایش بر متغیرهای اضطراب امتحان و خودکارآمدی ادراک‌شده معنادار بود (۰٫۰۰۱>p). اثر گذشت زمان بر متغیرهای مذکور معنادار به‌دست آمد (۰٫۰۰۱>p). اثر متقابل زمان و گروه بر متغیرهای مذکور معنادار بود (۰٫۰۰۱>p). همچنین نتایج حاکی‌از تفاوت میانگین‌ها در مراحل پیش‌آزمون با پس‌آزمون (۰٫۰۰۱>p) و پیش‌آزمون با پیگیری (۰٫۰۰۱>p) برای متغیرهای اضطراب امتحان و خودکارآمدی ادراک‌شده بود. ازآنجاکه تفاوت معناداری بین میانگین نمرات متغیرهای مذکور در مراحل پس‌آزمون و پیگیری در گروه آزمایش وجود نداشت، تداوم اثر مداخله در مرحلهٔ پیگیری نیز مشاهده شد (۰٫۰۰۱=p).
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش نتیجه گرفته می‌شود که آموزش فراشناختی بر کاهش اضطراب امتحان و افزایش خودکارآمدی ادراک‌شدۀ دانش‌آموزان دختر پایۀ سوم مقطع متوسطه مؤثر است.


فرشته میرزایی، علی دلاور، فاطمه قائمی، فریبرز باقری،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: تاب‌آوری خانوادگی، از متغیرهای مهم در پیشگیری از دلزدگی زناشویی است که احتمالاً از متغیر‌های دیگری مانند حمایت اجتماعی ادراک‌شده تأثیر می‌پذیرد. هدف پژوهش حاضر مدل‌سازی معادلات ساختاری برای تبیین ارتباط حمایت اجتماعی ادراک‌شده و دلزدگی زناشویی با تاب‌آوری خانوادگی در زنان نابارور بود.
روش‌بررسی: روش پژوهش توصیفی‌همبستگی از نوع مدل‌سازی معادلات ساختاری بود. جامعهٔ آماری را زنان نابارور ۲۰تا۴۵ سال تشکیل دادند که در سال‌های ۱۳۹۹-۱۳۹۷ به بخش ناباروری بیمارستان خاتم‌الانبیا در تهران مراجعه کردند. با روش نمونه‌گیری دردسترس ۳۶۱ نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمع‌آوری داده‌ها، مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، ۱۹۹۶مقیاس سنجش تاب‌آوری خانواده )سکسیبی، ۲۰۰۵) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک‌شده (زیمت و همکاران، ۱۹۸۸) بود. تحلیل داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل‌یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم‌افزارهای
SPSS نسخهٔ ۲۱ و LISREL نسخهٔ ۷/۸ صورت پذیرفت. سطح معناداری آزمون‌های آماری ۰٫۰۱ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، ضریب مسیر کل (مجموع ضرایب مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم) حمایت اجتماعی به تاب‌آوری خانواده و از تاب‌آوری خانواده به دلزدگی زناشویی، منفی و معنادار بود (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۸۲-=β). ضریب مسیر مستقیم بین حمایت اجتماعی و تاب‌آوری خانواده (۰٫۸۱=β، ۰٫۰۰۱>p)، بین حمایت اجتماعی و دلزدگی زناشویی (۰٫۳۶-=β، ۰٫۰۰۱>p) و بین تاب‌آوری خانواده و دلزدگی زناشویی (۰٫۵۷-=β، ۰٫۰۰۱>p) معنادار بود. ضریب مسیر غیرمستقیم بین حمایت اجتماعی و دلزدگی زناشویی (۰٫۴۶-=β، ۰٫۰۰۱>p) معنادار به‌دست آمد. همچنین نتایج حاکی‌از برازش مناسب مدل پژوهش بود (۰٫۰۶۱RMSEA=، ۰٫۰۸۸=AGFI).
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش نتیجه گرفته می‌شود که حمایت اجتماعی ادراک‌شده ازطریق تاب‌آوری خانوادگی باعث کاهش دلزدگی زناشویی در زنان نابارور می‌شود.


سارا باقری، رویا کوچک‌انتظار، شیرین نیرومنش، فریبا حسنی،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی در دوران بارداری شیوع زیادی دارد و دارای پیامدهای روان‌شناختی منفی زیادی ازجمله نشخوار فکری برای مادر است؛ بنابراین شناسایی عوامل مرتبط با آن ضروری است. هدف این پژوهش، بررسی رابطهٔ دلبستگی مادر-جنینی و کیفیت زندگی زناشویی با نشخوار فکری در زنان باردار مبتلا به افسردگی غیربالینی بود.
روش‌بررسی: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعهٔ پژوهش را زنان باردار مبتلا به افسردگی غیربالینی مراجعه‌کننده به بیمارستان یاس وابسته به دانشگاه علوم‌پزشکی تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. نمونهٔ پژوهش شامل ۱۵۰ نفر بود که پس از بررسی ملاک‌های ورود به پژوهش با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. داده‌ها با مقیاس دلبستگی مادری دوران بارداری (کرانلی، ۱۹۸۱)، مقیاس کیفیت زناشویی (ژانگ و همکاران، ۲۰۱۳)، پرسش‌نامهٔ نشخوار فکری (نولن-هوکسما و مارو، ۱۹۹۱) و پرسش‌نامهٔ افسردگی (بک و کلارک، ۱۹۸۸) جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها با روش‌های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل هم‌زمان به‌کمک نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۱ در سطح معناداری ۰٫۰۵ صورت گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، دلبستگی مادر-جنینی (۰٫۰۱>p، ۰٫۵۹-=r) و کیفیت زندگی زناشویی (۰٫۰۱>p، ۰٫۳۶-=r) با نشخوار فکری در زنان باردار مبتلا به افسردگی غیربالینی، رابطهٔ منفی و معنادار داشت. همچنین متغیرهای دلبستگی مادر-جنینی و کیفیت زندگی زناشویی به‌طورمعناداری توانستند ۵۴درصد از واریانس نشخوار فکری را در زنان باردار مبتلا به افسردگی غیربالینی پیش‌بینی کنند که در این پیش‌بینی سهم دلبستگی مادر-جنینی (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۲۵-=Beta) بیشتر از کیفیت زندگی زناشویی (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۱۲-=Beta) بود.
نتیجه‌گیری: باتوجه به نقش مؤثر دلبستگی مادر-جنینی و کیفیت زندگی زناشویی در پیش‌بینی نشخوار فکری، درمانگران و متخصصان سلامت می‌توانند برای کاهش نشخوار فکری زنان باردار، میزان دلبستگی مادر-جنینی و کیفیت زندگی زناشویی آن‌ها را ازطریق آموزش‌های دوران بارداری افزایش دهند.


صغری باقری اصل، هادی ابراهیمی، نادر اعیادی، یدالله کثیرلو،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: اعتیاد به تلفن همراه نوعی رفتار اعتیادی است که شناسایی‌نشدن متغیرهای تأثیرگذار بر بروز این پدیده می‌تواند صدمات جبران‌ناپذیری را بر جوانب مختلف زندگی شخصی و تحصیلی دانش‌آموزان وارد کند؛ ازاین‌رو، هدف تحقیق حاضر تعیین اندازهٔ اثر ابعاد کمال‌گرایی و ترس از شکست در عملکرد با نمرهٔ اعتیاد به تلفن همراه در دانش‌آموزان دورهٔ دوم متوسطهٔ مدارس نمونه‌دولتی بود.
روش‌بررسی: پژوهش حاضر توصیفی از نوع مقطعی و همبستگی بود. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی دانش‌آموزان نمونه‌دولتی دورهٔ دوم متوسطهٔ شهرستان مشگین‌شهر در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. از بین آن‌ها دویست نفر به‌شیوه‌ٔ نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای تصادفی به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها، پرسشنامهٔ کمال‌گرایی (تری-شرت و همکاران، ۱۹۹۵)، پرسشنامهٔ ارزیابی ترس از شکست در عملکرد (کانروی و همکاران، ۲۰۰۲) و پرسشنامهٔ اعتیاد به تلفن همراه (سواری، ۱۳۹۳) به‌کار رفت. تحلیل داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه در سطح معناداری (۰٫۰۵=α) صورت گرفت که برای این منظور از نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۱ استفاده شد.
یافته‌‌ها: نتایج نشان داد، کمال‌گرایی مثبت با اعتیاد به تلفن همراه رابطهٔ منفی و معناداری داشت (۰٫۱۹۱- =r، ۰٫۰۰۷=p)؛ درحالی‌که رابطهٔ کمال‌گرایی منفی با اعتیاد به تلفن همراه معنادار نبود (۰٫۰۲۹=r، ۰٫۶۸۸=p)؛ علاوه‌براین، بین ترس از شکست در عملکرد با اعتیاد به تلفن همراه همبستگی مثبت و معناداری به‌دست آمد (۰٫۱۸۰=r، ۰٫۰۱۱=p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون مشخص کرد، تنها ترس از شکست در عملکرد (۰٫۰۰۴=p، ۰٫۲۰۳=β) و کمال‌گرایی مثبت (۰٫۰۰۲=p، ۰٫۲۱۲-=β) توانایی پیش‌بینی اعتیاد به تلفن همراه را داشتند.
نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج تحقیق، می‌توان نتیجه گفت ترس از شکست در عملکرد می‌تواند با افزایش میزان فشار ادراک‌شده‌ٔ دانش‌آموزان مدارس نمونه‌دولتی آن‌ها را مستعد رفتارهای اعتیادی همچون اعتیاد به تلفن همراه کند. ازطرفی، اتخاذ معیارهای کمال‌گرایانهٔ منطقی و متناسب با توانایی دانش‌آموزان می‌تواند با کاهش استرس و تنش آن‌ها، احتمال گرایش آنان را به رفتارهای اعتیادی اجتنابی تعدیل کند.


فاطمه زارع پور، مسعود قاسمی مطلق، محمدمهدی شریعت باقری، فریبرز درتاج،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: حس عدد و پردازش شنیداری در عملکرد کودکان دارای اختلال یادگیری ریاضی مهم است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ریاضی بر حس عدد و پردازش شنیداری دانش‌آموزان دختر پایهٔ اول دبستان با اختلال ریاضی انجام شد.
روش‌بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه‌ٔ آماری پژوهش را تمامی دانش‌آموزان با اختلال ریاضی پایهٔ اول دبستان کرمان در سال ۱۳۹۹ تشکیل دادند. تعداد سی نفر به‌روش نمونه‌گیری دردسترس وارد مطالعه شدند و به‌صورت تصادفی در گروه‌ آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه پانزده نفر). سپس آزمودنی‌ها به آزمون‌ حس عدد (جردن و همکاران، ۲۰۰۷) و آزمون تمیز شنیداری (وپمن، ۱۹۵۸) قبل و بعد از مداخله پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله‌ٔ آموزش ریاضی را براساس بستۀ آموزش ریاضی (وانبینست و همکاران، ۲۰۱۴) در ۲۴ جلسه به‌صورت هفته‌ای سه جلسه‌ٔ سه‌ساعته، دریافت کرد؛ اما برای گروه گواه هیچ‌گونه آموزشی ارائه نشد. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس در نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۲ تجزیه‌و‌تحلیل شدند. سطح معناداری آزمون‌ها ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، بین گروه آزمایش و گروه گواه در متغیر حس عدد (۰٫۰۰۲=p) و مؤلفه‌های آن شامل شمارش (۰٫۰۰۵=p)، دانش عدد (۰٫۰۰۱=p) و عملکرد با اعداد (۰٫۰۰۳=p) و همچنین متغیر پردازش شنیداری (۰٫۰۰۲=p) و مؤلفه‌های آن شامل تفاوت (۰٫۰۰۱=p) و مساوی (۰٫۰۰۴=p) تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش نتیجه گرفته می‌شود که آموزش ریاضی بر افزایش مهارت‌های حس عدد و پردازش شنیداری دانش‌آموزان دختر پایهٔ اول دبستان با مشکلات ریاضی مؤثر است.


سمیه باقری، افسانه خواجه وند خوشلی، جوانشیر اسدی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: طلاق یکی از آسیب‌های اجتماعی و خانوادگی است که تمامی اقشار جامعه به‌نوعی با عوارض سوء آن درگیر هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رویکرد زوج‌درمانی هیجان‌مدار بر بهبود دلزدگی زناشویی و خودافشایی هیجانی زوجین متقاضی طلاق انجام شد.
روش‌بررسی: روش پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی زوجین متقاضی طلاق مراجعه‌کننده به کلینیک مرهم شهرستان ساری در نیمهٔ دوم سال ۱۳۹۶ تشکیل دادند. از بین آن‌ها تعداد ۳۲ نفر افراد واجد شرایط داوطلب انتخاب شدند و سپس به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی دوازده جلسهٔ نوددقیقه‌ای به‌صورت هفتگی به‌ترتیب، زوج‌درمانی هیجان‌مدار را دریافت کرد؛ اما برای گروه گواه، درمانی ارائه نشد. داده‌ها با استفاده از مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، ۱۹۹۶) و مقیاس خودافشایی هیجانی (اسنل، ۲۰۰۱) جمع‌آوری شدند. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش‌ تحلیل کوواریانس تک‌متغیره در نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۲ در سطح معناداری ۰٫۰۵ صورت گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، زوج‌درمانی هیجان‌مدار منجربه کاهش دلزدگی زناشویی (۰٫۰۰۱>p) و افزایش خودافشایی هیجانی (۰٫۰۰۱>p) در زوجین متقاضی طلاق در گروه آزمایش شد.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این پژوهش، آموزش رویکرد زوج‌درمانی هیجان‌مدار در بهبود دلزدگی زناشویی و خودافشایی هیجانی زوجین متقاضی طلاق مؤثر است و می‌توان از رویکرد مذکور برای بهبود دلزدگی زناشویی و خودافشایی هیجانی این زوجین استفاده کرد.


شیما مقدس علی، مالک میرهاشمی، نسرین باقری،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: در همهٔ مراحل تکوین خانواده، زن و مرد خرده‌نظام اصلی هستند و عوامل متعددی همچون الگوهای ارتباطی، سبک‌های هویت و تاب‌آوری در رضایت زناشویی آنان نقش دارد. هدف این پژوهش، تعیین اندازهٔ اثر الگوهای ارتباطی و سبک‌های هویت بر رضایت زناشویی با واسطه‌گری تاب‌آوری بود.
روش‌بررسی: در این مطالعهٔ همبستگی، جامعهٔ آماری پژوهش را مردان و زنان متأهل مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان‌شناختی شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند که از میان آن‌ها ۳۰۲ نفر واجد شرایط وارد پژوهش شدند. ابزارهای استفاده‌شده شامل مقیاس رضایت زناشویی انریچ (فاورز و السون، ۱۹۹۳)، پرسش‌نامهٔ الگوهای ارتباطی (کریستنسن و سالاوی، ۱۹۸۴)، پرسش‌نامهٔ سبک‌های هویت-۳ (برزونسکی، ۱۹۹۲) و مقیاس تاب‌آوری کانر-دیویدسون (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳) بود. به‌منظور تحلیل داده‌ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر و نرم‌افزارهای SPSS و AMOS در سطح معناداری ۰٫۰۵ استفاده شد. 
یافته‌ها: نتایج نشان داد، اثر کل سبک هویت اطلاعاتی (۰٫۰۰۱=p، ۰٫۴۹۷=β)، الگوی ارتباطی ناکارآمد (۰٫۰۰۹=p، ۰٫۰۶۲-=β) و الگوی ارتباطی سازنده (۰٫۰۰۱=p، ۰٫۵۸۴=β) بر رضایت زناشویی معنادار بود. الگوی ارتباطی سازنده (۰٫۰۰۸=p، ۰٫۲۱۵=β) و سبک هویت اطلاعاتی (۰٫۰۰۱=p، ۰٫۳۷۱=β) به‌واسطهٔ تاب‌آوری بر رضایت زناشویی اثر غیرمستقیم داشتند. همچنین الگوی ارتباطی ناکارآمد به‌واسطهٔ تاب‌آوری بر رضایت زناشویی دارای اثر غیرمستقیم بود (۰٫۰۰۱=p، ۰٫۳۳۴-=β). مدل مفروض با داده‌های گردآوری‌شده برازش داشت (۰٫۹۷۱=AGFI، ۰٫۰۳۳=RMSEA).
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این پژوهش، الگوهای ارتباطی سازنده و ناکارآمد و سبک هویت اطلاعاتی به‌واسطهٔ تاب‌آوری بر رضایت زناشویی اثر دارند.


مریم پور امراللهی، مسعود باقری، فرشید خسروپور،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: مطالعات متعدد بیانگر سطوح بالای ناگویی هیجانی در افراد مبتلا به وسواس فکری‌عملی است. پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی ناگویی هیجانی براساس سبک‌های مقابله‌ای در افراد مبتلا به وسواس فکری‌عملی انجام شد.
روش‌بررسی: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهٔ پژوهش را تمامی بیماران مبتلا به وسواس فکری‌عملی مراجعه‌کننده به کلینیک‌های روان‌پزشکی شهر کرمان در سال ۹۸-۱۳۹۷ تشکیل دادند که از اختلال وسواس در رنج بودند. از بین آن‌ها دویست نفر به‌روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. برطبق فرمول m۵۰+۸=n از تاپاکینگ و همکاران ۰۰۷) و باتوجه به ریزش احتمالی برخی پرسش‌نامه‌ها و مخدوش‌بودن برخی از آن‌ها، حجم نمونه دویست نفر در نظر گرفته شد. در این پژوهش با مراجعه به کلینیک‌های روان‌پزشکی، انتخاب نمونه‌ها به‌روش دردسترس از بین افرادی صورت گرفت که توسط روان‌پزشک به‌عنوان افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری‌عملی تشخیص داده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامهٔ سبک‌های مقابله‌ای (فولکمن و همکاران، ۱۹۸۶)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، ۱۹۹۴) و پرسش‌نامهٔ وسواسی فکری‌عملی مادزلی (هاجسون و راچمن، ۱۹۷۷) بود. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها ازطریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۳ انجام گرفت. در تمامی آزمون‌ها سطح معناداری ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، جست‌وجوی حمایت اجتماعی (۰٫۱۶۲-=β، ۰٫۰۰۱>p)، مسئولیت‌پذیری (۰٫۳۴۵-=β، ۰٫۰۰۱>p)، حل مدبرانهٔ مسئله (۰٫۱۵۷-=β، ۰٫۰۰۱>p)، ارزیابی مجدد مثبت (۰٫۱۲۳-=β، ۰٫۰۰۱>p)، مقابلهٔ رویاروگر (۰٫۱۲۳-=β، ۰٫۰۰۱>p)، دوری‌جویی (۰٫۱۱۸-=β، ۰٫۰۰۱>p)، خویشتن‌داری (۰٫۲۷۰-=β، ۰٫۰۰۱>p) و گریز-اجتناب (۰٫۲۵۹-=β، ۰٫۰۰۱>p)، نقش پیش‌بینی‌کننده در تبیین ناگویی هیجانی داشتند. ۸۵٫۴درصد از واریانس ناگویی هیجانی براساس سبک‌های مقابله‌ای و وسواس فکری‌عملی تبیین شد.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش نتیجه گرفته می‌شود که سبک‌های مقابله‌ای مسئله‌مدار و هیجان‌مدار می‌توانند ناگویی هیجانی را در افراد مبتلا به وسواس پیش‌بینی کنند؛ بنابراین سبک‌های مقابله‌ای سهم معناداری در ناگویی هیجانی دارند.


مریم خسرویانی، محمدرضا صیرفی، فریبرز باقری،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب امتحان، سلامت روانی و کیفیت زندگی دانش‌آموزان را تهدید می‌کند. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی بر اضطراب امتحان و خودکارآمدی ادراک‌شدهٔ دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه بود.
روش‌بررسی: روش پژوهش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری سه‌ماهه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری را دانش‌آموزان دختر مدارس متوسطهٔ شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند که ۲۸ نفر (برای هر گروه) با استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس از افراد واجد شرایط براساس نمرهٔ خط برش (نمرهٔ ۵۰) پرسش‌نامهٔ اضطراب امتحان (ابوالقاسمی و همکاران، ۱۳۷۵) انتخاب شدند. سپس با همگن‌سازی رشتهٔ تحصیلی به‌صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. ابزارها جمع‌آوری داده‌ها، مقیاس خودکارآمدی (شرر و همکاران، ۱۹۸۲) و پرسش‌نامهٔ اضطراب امتحان (ابوالقاسمی و همکاران، ۱۳۷۵) بود. پنج جلسه آموزش راهبردهای شناختی صرفاً برای گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۲ در سطح معناداری ۰٫۰۵ صورت گرفت.
یافته‌ها: آموزش راهبردهای شناختی برای گروه آزمایش موجب کاهش اضطراب امتحان درمقایسه با گروه گواه شد (۰٫۰۰۲=p). آموزش راهبردهای شناختی برای گروه آزمایش سبب افزایش خودکارآمدی ادراک‌شده درمقایسه با گروه گواه شد (۰٫۰۰۱>p). مقایسهٔ میانگین‌های مراحل پیش‌آزمون با پس‌آزمون و پیش‌آزمون با پیگیری برای متغیر اضطراب امتحان معنادار بود (۰٫۰۰۱>pهمچنین برای این متغیر تأثیر مثبت آموزش راهبردهای شناختی در گروه آزمایش و ماندگاری این تأثیر در مرحلهٔ پیگیری معنادار بود (۰٫۰۰۱>p)؛ میانگین‌های مراحل پیش‌آزمون با پس‌آزمون و پیش‌آزمون با پیگیری برای متغیر خودکارآمدی معنادار بود (۰٫۰۰۱>p)؛ همچنین تأثیر مثبت آموزش راهبردهای شناختی در گروه آزمایش در مرحلهٔ پیگیری تداوم داشت (۱٫۰۰۰=p).
نتیجه‌گیری: آموزش راهبردهای شناختی مناسب، سعی در افزایش یادگیری و درک و تمرکز دانش‌آموزان دارد؛ ازاین‌رو عملکرد دانش‌آموزان را بهبود می‌بخشد؛ درنتیجه، اضطراب امتحان دانش‌آموزان کاهش می‌یابد و موجب افزایش خودکارآمدی می‌شود.


مینا خانجانی، ژاله باقری، اسماعیل نصیری، مهدی نمازی زاده،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: از مشکلات رایج کودکان دچار اختلال هماهنگی رشدی، تبحر حرکتی و شایستگی ادراک‌شدهٔ بدنی ضعیف است. هدف پژوهش حاضر، مقایسهٔ اثربخشی بازی‌های گروهی در مدرسه بر تبحر حرکتی و شایستگی ادراک‌شدهٔ بدنی دختران دارای اختلال هماهنگی رشدی و عادی بود.
روش‌بررسی: روش پژوهش، نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری تحقیق را تمامی دانش‌آموزان مدارس ابتدایی دخترانهٔ شهرستان بابل با دامنهٔ سنی ۹تا۱۲ سال در سال تحصـیلی ۹۹-۱۳۹۸ تشکیل دادند. از بین آن‌ها سی کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی و سی کودک عادی، داوطلب واجد شرایط وارد مطالعه شدند و به‌صورت تصادفی در چهار گروه گواه-دارای اختلال هماهنگی رشدی، تجربی-دارای اختلال هماهنگی رشدی، گواه-نرمال و تجربی-نرمال قرار گرفتند. تشخیص اولیهٔ اختلال هماهنگی رشدی با استفاده از نسخهٔ تجدیدنظرشدهٔ پرسش‌نامهٔ اختلال هماهنگی رشدی (ویلسون و همکاران، ۲۰۰۹) بود. تشخیص نهایی آن و تبحر حرکتی با استفاده از مجموعه آزمون‌های ارزیابی حرکتی کودکان-ویرایش دوم (هندرسون و همکاران، ۲۰۰۷) و ارزیابی شایستگی ادراک‌شدهٔ بدنی با استفاده از پرسش‌نامهٔ خودتوصیفی بدنی (مارش و همکاران، ۱۹۹۴) انجام شد. گروه‌های تجربی به‌مدت هشت هفته به بازی‌های گروهی پرداختند. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تحلیل واریانس، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی LSD در سطح خطای ۰٫۰۵ با کمک نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۱۹ تحلیل شد.
یافته‌ها: بین چهار گروه در متغیر‌های چالاکی دستی، دریافت و پرتاب، تعادل، نمرهٔ کل تبحر حرکتی و شایستگی ادراک‌شده تفاوت معنا‌داری وجود داشت (۰٫۰۰۱>p). گروه‌های تجربی درمقایسه با گروه‌های گواه در پس‌آزمون همهٔ متغیرهای بررسی‌شده عملکرد بهتری داشتند (۰٫۰۵>p). اختلاف نمرهٔ گروه‌‌های تجربیِ اختلال هماهنگی رشدی و نرمال در همهٔ متغیرها منفی بود؛ هرچند این اختلاف تنها در خرده‌مقیاس‌های دریافت و پرتاب (۰٫۰۲۳=p) و تعادل (۰٫۰۰۹=p) معنادار بود.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این پژوهش، بازی‌های گروهی باعث بهبود تبحر حرکتی و شایستگی ادراک شده بدنی در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی و عادی شد که تأثیرگذاری آن بر کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بیشتر بود.

 


محمد جواد باقری، علی اصغر اصغرنژاد فرید، بیتا نصراللهی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: سالمندی امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر به‌شمار می‌رود که در ایران رشد شتابانی گرفته است؛ بنابراین توجه به عوامل مؤثر بر سلامت سالمندان از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهٔ تحمل پریشانی‌ و کیفیت‌ زندگی با نقش میانجی بهزیستی‌ روان‌شناختی در سالمندان شهر تهران انجام شد.
روش‌‌بررسی: روش پژوهش، مقطعی از نوع همبستگی در قالب مدل‌سازی معادلات ساختاری بود. جامعهٔ آماری را تمامی سالمندان بیشتر از شصت سال شهر تهران تشکیل دادند که از این میان دویست نفر به‌روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. این افراد به مقیاس بهزیستی روان‌شناختی (ریف و کیز، ۱۹۹۵) و مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، ۲۰۰۵) و پرسش‌نامهٔ کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۸) پاسخ دادند. داده‌های پژوهش با ضریب‌ همبستگی ‌پیرسون و ‌روش مدل‌سازی معادلات ساختاری با نرم‌افزارهای SPSS نسخهٔ ۲۲ و AMOS نسخهٔ ۲۲ تحلیل شدند. سطح معناداری آزمون‌ها ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، اثر مستقیم تحمل ‌پریشانی بر بهزیستی ‌روان‌شناختی (۰٫۰۰۱=p، ۰٫۸۱۴=β)، اثر مستقیم تحمل پریشانی بر کیفیت ‌زندگی (۰٫۰۲۸=p، ۰٫۳۱۲=β) و اثر مستقیم بهزیستی ‌روان‌شناختی بر کیفیت‌ زندگی (۰٫۰۰۱=p، ۰٫۵۴۴=β) مثبت و معنادار بود. همچنین اثر غیرمستقیم تحمل‌ پریشانی بر کیفیت ‌زندگی با میانجیگری بهزیستی‌ روان‌شناختی مثبت و معنادار بود (۰٫۰۰۱=p، ۰٫۴۴۳=β). مدل ارائه‌شده برازش نسبتاً خوبی داشت (۱٫۶۱۹= X۲/dfو  ۰٫۸۹۱=AGFI، ۰٫۹۶۹=CFI، ۰٫۹۲۳=GFI، ۰٫۰۵۶=RMSEA).
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش، تحمل‌ پریشانی به‌واسطهٔ بهزیستی ‌روان‌شناختی به‌طور غیرمستقیم بر سطح کیفیت ‌زندگی سالمندان تأثیر می‌گذارد. به‌عبارت‌دیگر، تحمل پریشانی با بهبود سطح بهزیستی روان‌شناختی متعاقباً باعث ارتقای کیفیت‌ زندگی سالمندان می‌شود.

 


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات ناتوانی (علمی- پژوهشی) می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Middle Eastern Journal of Disability Studies

Designed & Developed by : Yektaweb