۴ نتیجه برای حبیبی
مرجان معنوی شاد، جواد مصرآبادی، رامین حبیبی کلیبر، ابوالفضل فرید،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: تجارب شکست در تکالیف باعث میشود دانشآموزان با اختلال یادگیری خاص، درمقایسه با دانشآموزان بدون این اختلال، خودپنداشت کمتری داشته باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامهٔ تلفیقی درمانی-آموزشی بر بهبود مؤلفههای خواندن و خودپنداشت دانشآموزان دارای اختلال یادگیری خاص با مشکل خواندن بود.
روشبررسی: این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و شامل دو گروه آزمایشی بود. جامعهٔ آماری را دانشآموزان دختر و پسر مقطع سوم دبستانهای دولتی منطقهٔ پنج تهران تشکیل دادند که نمونهگیری بهروش هدفمند اجرا شد. گروه نمونه پس از شناسایی ازطریق آزمون نما (۱۸ دختر و ۳۶ پسر) بهشیوهٔ تصادفی در دو گروه آزمایشی برنامهٔ درمانی و گروه آزمایشی برنامهٔ تلفیقی درمانی-آموزشی قرار گرفتند. گروهها همزمان به پیشآزمون و پسآزمون (آزمون نما و خودپنداشت آهلووالیا، ۱۹۸۴) پاسخ دادند. در توصیف دادهها از میانگین و انحراف معیار با رسم نمودار و در بررسی اهداف، از تحلیل کواریانس و تحلیل کوواریانس چندمتغیره، بهوسیلهٔ نرمافزار SPSS و سطح معناداری ۰٫۰۵ استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که برنامهٔ تلفیقی درمانی-آموزشی بر بهبود مؤلفههای خواندن (خواندن کلمات، زنجیرهٔ کلمات، نامیدن تصاویر، درک متن، خواندن ناکلمات و شبهکلمات، نشانههای حرف، نشانههای مقوله) و مؤلفههای خودپنداشت (رفتار، وضعیت عقلانی و تحصیلی، وضع ظاهر نگرش، اضطراب، شهرت، شادی و رضایت) اثربخش است (۰٫۰۵>p).
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش میتوان از برنامهٔ تلفیقی درمانی-آموزشی جهت بهبود عملکرد تحصیلی و بهطور همزمان بهبود خودپنداشت دانشآموزان دارای اختلال یادگیری خاص با مشکل خواندن استفاده کرد.
دیانا حبیبی، فریبا حافظی، مجتبی امیری مجد، پرویز عسگری، علیرضا حیدری،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به اینکه اختلال طیف اتیسم موجب بروز مشکلات رفتاری میشود، ضروری بهنظر میرسد که آموزشها و برنامههای مداخلاتی مرتبط با آن بهمنظور بهبود مشکلات افراد اجرا شود؛ ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسئله به مادران بر مشکلات رفتاری دروننمود و بروننمود کودکان دارای اختلال طیف اتیسم شهر تهران صورت گرفت.
روشبررسی: این پژوهش نیمهآزمایشی بود و بهصورت پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه انجام شد. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به طیف اختلال اتیسم با سطح عملکرد بالا، مراجعهکننده به مراکز نگهداری کودکان دارای اختلال طیف اتیسم شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. سی نفر داوطلب واجد شرایط با روش نمونهگیری دردسترس وارد مطالعه شدند و بهصورت تصادفی پانزده نفر در گروه آزمایش و پانزده نفر در گروه گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس مشکلات رفتاری کودک (آخنباخ، ۱۹۹۱) و پرسشنامهٔ سنجش دامنهٔ اتیسم ASSQ (اهلر و همکاران، ۱۹۹۳) بود. مداخلهٔ آموزش مهارتهای حل مسئله بهمدت دو ماه در هشت جلسه، بهصورت یک جلسه در هفته و هر جلسه دو ساعت روی شرکتکنندگان گروه آزمایش انجام شد. تحلیل دادهها با استفاده از نسخهٔ ۲۴ نرمافزار SPSS و با آنالیز کوواریانس تکمتغیری در سطح معناداری ۰٫۰۵ صورت گرفت.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که پس از حذف اثر پیشآزمون، میانگین نمرات رفتارهای دروننمود شامل اضطراب/افسردگی (۰٫۰۰۱>p)، گوشهگیری/افسردگی (۰٫۰۰۱>p)، شکایات جسمانی (۰٫۰۰۱>p)، رفتارهای بروننمود شامل رفتارهای قانونشکن (۰٫۰۰۱>p)، رفتار پرخاشگرانه (۰٫۰۰۱>p) و سایر مشکلات رفتاری مانند مشکلات اجتماعی (۰٫۰۰۱>p)، مشکلات تفکر (۰٫۰۰۱>p) و مشکلات توجه (۰٫۰۰۱>p) در پسآزمون اختلاف آماری معناداری بین دو گروه دارد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش میتوان گفت، آموزش مهارتهای حل مسئله بر مادران دارای کودک مبتلا به طیف اختلال اتیسم با سطح عملکرد بالا قابلیت کاربرد دارد و بر بهبود مشکلات رفتارهای دروننمود و بروننمود مؤثر است.
دیانا حبیبی، فریبا حافظی، مجتبی امیری مجد، پرویز Parviz، علیرضا حیدری،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به اینکه اختلال طیف اوتیسم موجب بروز مشکلات رفتاری میشود، ضروری بهنظر میرسد که آموزشها و برنامههای مداخلاتی مرتبط با آن بهمنظور بهبود مشکلات این افراد اجرا شود؛ ازاینرو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت رفتار به مادران بر مشکلات رفتاری دروننمود و بروننمود کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم انجام شد.
روشبررسی: روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال اوتیسم با سطح عملکرد بالا، مراجعهکننده به مرکز جامع توانبخشی سلامت آوند شهر تهران در بهار و تابستان سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. سی نفر داوطلب واجد شرایط با روش نمونهگیری دردسترس وارد مطالعه شدند و بهصورت تصادفی پانزده نفر در گروه آزمایش و پانزده نفر در گروه گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش، چکلیست مشکلات رفتاری کودک (آخنباخ، ۱۹۹۱) و پرسشنامهٔ سنجش دامنهٔ اوتیسم (ایهلرز و همکاران، ۱۹۹۳) بود. مداخلهٔ آموزش مدیریت رفتار بهمدت دو ماه در هشت جلسه، بهصورت یک جلسه در هفته و هر جلسه دو ساعت روی شرکتکنندگان گروه آزمایش انجام شد و گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکرد. تحلیل دادهها با آزمون تحلیل کوواریانس تکمتغیری و آزمون تی مقایسهٔ میانگینهای دو گروه مستقل، در سطح معناداری ۰٫۰۵ بهکمک نرمافزار SPSS نسخهٔ ۲۴ صورت گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد، پس از حذف اثر پیشآزمون، در میانگین نمرات پسآزمون رفتارهای دروننمود شامل اضطراب/افسردگی (۰٫۰۰۱>p)، گوشهگیری/افسردگی (۰٫۰۰۱>p)، شکایات جسمانی (۰٫۰۰۱>p) و رفتارهای بروننمود شامل رفتارهای قانونشکن (۰٫۰۰۱>p)، رفتارهای پرخاشگرانه (۰٫۰۰۱>p) و سایر مشکلات رفتاری شامل مشکلات اجتماعی (۰٫۰۰۱>p)، مشکلات تفکر (۰٫۰۰۱>p) و مشکلات توجه (۰٫۰۰۱>p)، تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه گواه وجود داشت.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش نتیجه گرفته میشود، آموزش مدیریت رفتار به مادران دارای کودک مبتلا به اختلال اوتیسم با سطح عملکرد بالا قابلیت کاربرد دارد و بر بهبود مشکلات رفتارهای دروننمود و بروننمود این کودکان مؤثر است.
نرگس حبیبی، سجاد بشرپور، ابوالفضل حاتمی ورزنه، محمد نریمانی،
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۲ ۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تولد کودک مبتلا به فنیلکتونوریا سبب واکنشهای نامطلوب روانشناختی بسیاری در مادران این کودکان میشود. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامهٔ شفقتبهخود توجهآگاهانه بر ابعاد پریشانی روانشناختی (استرس و اضطراب و افسردگی) مادران دارای فرزند مبتلا به فنیلکتونوریا انجام شد.
روشبررسی: مطالعهٔ حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری سهماهه همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری را تمامی مادران دارای فرزند فنیلکتونوریا، مراجعهکننده به مرکز حمایت از بیماران متابولیک استان زنجان در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. سی نفر مادر واجد شرایط و داوطلب بهروش نمونهگیری دردسترس وارد مطالعه شدند و با جایگزینی تصادفی در دو گروه پانزدهنفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لاویباند و لاویباند، ۱۹۹۵) بود. گروه آزمایش برنامهٔ شفقتبهخود توجه آگاهانه را طی هشت جلسه دریافت کرد. دادهها در نرمافزار SPSS نسخهٔ ۲۴ بهروش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون بونفرونی در سطح معناداری ۰٫۰۵ تحلیل شد.
یافتهها: براساس نتایج، پس از اجرای مداخله، نمرات اضطراب (۰٫۰۴۹p=) و استرس (۰٫۰۳۸p=) بین گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری داشت. اثر زمان و اثر تعاملی بین زمان و گروه برای نمرهٔ استرس معنادار بود (۰٫۰۰۱>p). در گروه آزمایش بین میانگین نمرات متغیر مذکور در پیشآزمون-پسآزمون و پیشآزمون-پیگیری، تفاوت معناداری وجود داشت (۰٫۰۰۱>p)؛ اما بین نمرهٔ پسآزمون و پیگیری تفاوت معنادار نبود (۰٫۰۸۳p=) که پایداری اثر مداخله را بر متغیر استرس در مرحلهٔ پیگیری نشان داد.
نتیجهگیری: براساس نتایج پژوهش، برنامهٔ شفقتبهخود توجهآگاهانه، بر کاهش اضطراب و استرس مادران دارای فرزند مبتلا به فنیلکتونوریا اثربخش است؛ بنابراین میتوان از این برنامه برای بهبود پریشانی روانشناختی آنان بهره گرفت.