۴ نتیجه برای ذاکری
فرید سعیدی، مهدی ذاکریان،
دوره ۸، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۷ ۱۳۹۷ )
چکیده
در یک دهۀ اخیر، شاهد ظهور رویهای فکری بودهایم که بر پایۀ قواعد حقوق شهروندی شکل گرفته است. فرایند شکلگیری، قانونگذاری و نحوۀ نظارت بر اجرای حقوق شهروندان معلول از دغدغهها و الزامات حمایتی تلقی میشود. برای نخستینبار، گامی که در جهت انطباقپذیری کارکرد و توانایی معلولان با اجتماع برداشته شد همان بررسی مفاد قانون جامع در پرتو کنوانسیون بینالمللی حقوق معلولان بود. گفتنی است این امر در چهارچوب طرح مفهوم «معلول شهروندی مؤثر» با استفاده از ایدۀ بسترسازی قاعدهمند در فضای مجازی برای معلولان محسوب میشود. ایجاد قوانین حمایتی از افراد دارای معلولیت، به همراه اتخاذ شیوههای هدایتی و نظارتی و حمایتی، زمینهساز حضور اجتماعی قشر مذکور خواهد بود. تدوین و تنظیم سند قانون جامع حمایت از معلولان در مورخ ۱۶اردیبهشت۱۳۸۳ که در قالب قوانین بینالمللی از قبیل اعلامیۀ جهانی معلولان در سال ۱۹۷۵ و کنوانسیون بینالمللی حقوق معلولان مصوب ۱۳دسامبر۲۰۰۶ بوده، نقطۀ عطفی در جریانشناسی ناتوانی در ایران به شمار میرود. اهم اهداف نوشتار حاضر تحلیل ابعاد قانونگذاری و برطرفکردن نقاط ابهام موجود در قانون مذکور بود که میتوان آنرا موجبات ارتقای سازوکار سیاستگذاریها، مناسبسازی، دسترسیپذیری، تردد، تحرک، خدمات بهداشتی، درمانی، توانبخشی، امور ورزشی، فرهنگی، هنری، آموزشی، کارآفرینی و اشتغال، فرهنگسازی، ارتقای آگاهیهای عمومی، ایجاد فضایی برای تحصیل حقوق مدنی و شهروندی برشمرد. این موضوع بر سه عرصۀ پیشگیری و توانبخشی و فرصتهای برابر، متمرکز است و از طریق ارائۀ سازوکار مطروحه، موجبات ترمیم قوانین حمایتی و بازجذب افراد دارای ناتوانی را در جامعه فراهم میسازد.
فروغ ذاکری، فرزانه تقیان،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از عوامل مهم در حفظ وضعیت بدن در افراد ناشنوا، کاهش میزان تعادل است. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسهٔ تأثیر هشت هفته تمرینات معلق و تمرینات ثبات مرکزی بر استقامت عضلات راستکننده و خمکنندهٔ تنه در نوجوانان ناشنوا بود.
روشبررسی: روش این مطالعه از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با دو گروه آزمایش بود. جامعۀ آماری، تمام دانشآموزان ناشنوای شهرستان بندرعباس بودند. با توجه به حجم محدود جامعۀ آماری، نمونۀ آماری، بیست دانشآموز ناشنوای با درجهٔ ناشنوایی بین ۷۱تا۹۰ دسیبل بودند که بهصورت هدفمند انتخاب شدند و بهروش تصادفی ساده در دو گروه دهنفری آزمایش ۱ و آزمایش ۲ قرار گرفتند. استقامت عضلات شکم (آزمون دراز و نشست) و استقامت عضلات پشت (آزمون سورنسن) قبل و پس از هشت هفته در هر دو گروه اندازهگیری شد. گروه آزمایش ۱ برنامهٔ هشتهفتهای تمرینات TRX و گروه آزمایش ۲ تمرینات ثبات مرکزی را زیرنظر مربی بهمدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه چهل دقیقه اجرا کردند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها، آزمونهای تی مستقل و وابسته در نرمافزار SPSS در سطح معناداری ۰٫۰۵ بهکار رفت.
یافتهها: روش تمرینات معلق (گروه آزمایش ۱) و روش تمرینات ثبات مرکزی (گروه آزمایش ۲) در افزایش تعداد دراز و نشست مؤثر بود (۰٫۰۰۱p<). مقایسهٔ عملکرد دو روش بهمنظور افزایش قدرت عضلات تنه نشان داد تفاوت معناداری بین دو روش تمرینی وجود نداشت (۰٫۳۱۳=p). همچنین روش تمرینات معلق و روش ثبات مرکزی در افزایش مدت زمان استقامت عضلات راستکنندهٔ بالاتنه مؤثر بود (۰٫۰۰۱p<). مقایسهٔ عملکرد دو روش بهمنظور افزایش مدت زمان استقامت عضلات راستکنندهٔ بالاتنه نشان داد، تفاوت معناداری بین دو روش تمرینی وجود نداشت (۰٫۲۵۱=p).
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش، شرکت در هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات معلق موجب افزایش استقامت عضلات راستکننده و خمکنندهٔ تنه در نوجوانان ناشنوا میشود و بین این دو گروه تمرینی، تفاوت معناداری وجود ندارد.
فاطمه خاکشور شاندیز، شیدا سوداگر، غلامرضا عنانی سراب، سعید ملیحی الذاکرینی، اصغر زربان،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: شناختدرمانی مبتنیبر ذهنآگاهی در درمان برخی شرایط و اختلالات روانی استفاده شده است و باعث ارتقای سلامت روانی در بیماران میشود؛ ازاینرو مطالعهٔ حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناختدرمانی مبتنیبر ذهنآگاهی بر استرس ادراکشده و اجتناب شناختی بیماران دیابتی نوع دو انجام شد.
روشبررسی: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری را تمامی زنان مبتلا به دیابت مراجعهکننده به مرکز دیابت شهر بیرجند در شش ماه دوم سال ۱۳۹۶ تشکیل دادند. از میان آنها سی نفر داوطلب واجد شرایط انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس استرس ادراکشده (کوهن و همکاران، ۱۹۸۳) و پرسشنامهٔ اجتناب شناختی (سکستون و دوگاس، ۲۰۰۹) در پیشآزمون و پسآزمون استفاده شد. مداخلهٔ شناختدرمانی مبتنیبر ذهنآگاهی برای گروه آزمایش طی هشت جلسهٔ نوددقیقهای انجام پذیرفت؛ اما گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکرد. برای تحلیل دادهها، تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تکمتغیری در نرمافزار SSPS نسخهٔ ۲۴ بهکار رفت. سطح معناداری آزمونها ۰٫۰۵=α درنظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، با حذف تأثیر نمرات پیشآزمون، برحسب عضویت گروهی (آزمایش و گواه)، بین میانگین نمرات استرس ادراکشده (۰٫۰۱۸=p) و اجتناب شناختی (۰٫۰۰۹=p) و مؤلفههای آن شامل فرونشانی (۰٫۰۰۴=p)، جانشینی فکر (۰٫۰۰۱=p)، حواسپرتی (۰٫۰۳۲=p)، اجتناب از محرک تهدیدکننده (۰٫۰۱۹=p) و تصورات مربوط به افکار (۰٫۰۴۱=p) تفاوت معناداری مشاهده شد؛ همچنین میزان اثربخشی شناختدرمانی مبتنیبر ذهنآگاهی بر استرس ادراکشده (۰٫۲۴۲)، فرونشانی (۰٫۲۶۳)، جانشینی فکر (۰٫۳۴۰)، حواسپرتی (۰٫۱۵۳)، اجتناب از محرک تهدیدکننده (۰٫۱۸۱)، تصورات مربوط به افکار (۰٫۱۴۰) و نمرهٔ کلی اجتناب شناختی (۰٫۴۵۵) بیماران دیابتی نوع دو بهدست آمد.
نتیجهگیری: باتوجه به نتایج این پژوهش، شناختدرمانی مبتنیبر ذهنآگاهی در کاهش استرس ادراکشده و اجتناب شناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر است؛ بنابراین میتوان از آن بهعنوان روشی مداخلهای مؤثر، سود جست.
حریه عباس مفرد، جواد خلعتبری، سعید ملیحی الذاکرینی، فاطمه محمدی شیرمحله، ویدا شفتی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: دوران بارداری اغلب دورهای پراسترس و همراه با تغییرات فیزیولوژیک و روانی برای زنان بهشمار میآید و این مشکلات اثرات چشمگیری بر وضعیت روانی آنان دارد. مطالعهٔ حاضر با هدف مدلیابی معادلات ساختاری در رابطهٔ تعارضات زناشویی و امنیت عاطفی با استرس ادراکشده و نگرانیهای دوران بارداری با نقش میانجی بهزیستی روانشناختی در زنان باردار انجام شد.
روشبررسی: روش پژوهش همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعهٔ آماری پژوهش را زنان باردار مراجعهکننده به کلینیکهای زنان و زایمان و بیمارستان شهرستان رامسر در بازهٔ زمانی بهمن ۱۳۹۷ تا فروردین ۱۳۹۸ تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده ازطریق قرعهکشی، ۳۸۴ نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری دادهها پرسشنامهٔ تعارضات زناشویی (ثنایی و همکاران، ۱۳۷۹)، مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف، ۱۹۸۹)، پرسشنامهٔ نگرانیهای دوران بارداری (آلدردسی و لین، ۲۰۱۱)، مقیاس استرس ادراکشده (کوهن و همکاران، ۱۹۸۳) و مقیاس امنیت عاطفی (کردوا و همکاران، ۲۰۰۵) بود. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون خیدو و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای AMOS نسخهٔ ۲۲ و SSPS نسخهٔ ۲۲ صورت گرفت. سطح معناداری آزمونها ۰٫۰۵ بود.
یافتهها: نتایج نشان داد، تعارضات زناشویی (۰٫۴۸-=β، ۰٫۰۰۲=p) و امنیت عاطفی (۰٫۳۷=β، ۰٫۰۱۳=p) اثر مستقیم و معنادار بر بهزیستی روانشناختی داشتند. بهزیستی روانشناختی دارای اثر مستقیم و معنادار بر استرس ادراکشده (۰٫۶۵-=β، ۰٫۰۱۳=p) و نگرانیهای دوران بارداری (۰٫۳۹-=β، ۰٫۰۰۶=p) بود. همچنین، شاخصهای نکویی برازش از برازش مطلوب الگو با دادههای گردآوریشده حمایت کرده است (۱٫۹۰=/dfX۲، ۰٫۹۸=GFI، ۰٫۹۵=CFI، ۰٫۹۸=AGFI، ۰٫۰۶۷=RMSEA).
نتیجهگیری: براساس یافتهها نتیجه گرفته میشود، تعارضات زناشویی و امنیت عاطفی با واسطهگری بهزیستی روانشناختی برای استرس ادراکشده و نگرانیهای دوران بارداری زنان باردار نقش پیشبینیکنندگی دارند.