تعطیلات نوروز ۱۴۰۴-ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات و همچنین تبریک فرارسیدن بهار و شروع سال جدید، به اطلاع می‌رساند این نشریه از تاریخ ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳ لغایت ۱۵ فروردین ۱۴۰۴ تعطیل می باشد.

جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای ملانوروزی

مهدیه سادات متولیان، سمیرا وکیلی، کیوان ملانوروزی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات در دست انتشار ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: نتایج مطالعات پیشین نشان داده است که کودکان با ناتوان هوشی آموزش پذیر مشکلاتی در دست نویسی، توجه و حافظه فعال دارند؛ برهمین اساس استفاده از شیوه‌های مناسب برای بهبود این مشکلات اهمیت فراوانی دارد. یکی از این شیوه‌های موثر آموزش دیداری-حرکتی است. لذا هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش دیداری-حرکتی بر مهارت‌های دست نویسی، توجه و حافظه فعال کودکان با ناتوانی هوشی آموزش پذیر بود.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه‌ آماری پژوهش حاضر را تمامی کودکان با ناتوانی هوشی آموزش پذیر ۱۱ تا ۱۶ سال شهر تهران در سال ۱۴۰۲ تشکیل دادند. از بین آن‌ها سی نفر داوطب واجد شرایط به صورت در دسترس وارد مطالعه شدند و به تصادف در گروه‌های آزمایش و گواه (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، چک لیست دست نویسی (هداوند خانی و همکاران، ۱۳۸۴) و آزمون توجه و حافظه فعال وکسل (وکسلر، ۱۹۳۰) را تکمیل کردند. برنامه آموزش دیداری-حرکتی روی گروه آزمایش به صورت ده جلسه شصت دقیقه‌ای و هر جلسه هفته‌ای سه بار اجرا شد. اما گروه گروه گواه هیچ برنامه آموزشی دریافت نکرد. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ صورت گرفت و سطح معناداری آزمون ها ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد در هر سه متغیر مهارت‌های دست‌نویسی، توجه و حافظه فعال بین گروه‌های آزمایش و گواه در پس آزمون، پس از حذف اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری وجود داشت (۰۰۱/۰p<). همچنین آموزش آموزش دیداری-حرکتی توانست ۷۵ درصد دست نویسی، ۵۹ درصد توجه و ۷۹ درصد حافظه فعال را افزایش دهد.
نتیجه گیری: براساس یافتههای پژوهش نتیجه گرفته میشود، آموزش دیداری حرکتی به دانش‌آموزان دارای ناتوان هوشی آموزش پذیر، روش مناسبی برای بهبود مهارت‌های دست‌نویسی، توجه و حافظه فعال آنان است.
لیلی زمانی، کیوان ملانوروزی، عبداله قاسمی،
دوره ۹، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: خودتنظیمی، سازماندهی ساختاریافته‌ای از شناخت و احساس و رفتار است که به یادگیری موفقیت‌آمیز منجر می‌شود. در این تحقیق تأثیر شرایط خودتنظیمی بر رشد مهارت‌های حرکتی ‌درشت و کارکرد اجرایی کودکان بررسی شد.
روش‌بررسی: این پژوهش نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و پیگیری با گروه گواه اجرا شد. آزمودنی‌های تحقیق را ۶۰ دختر هفت و نُه و یازده سال به تعداد مساوی، از شهر اصفهان و به‌صورت هدف‌مند تشکیل دادند. شرکت‌کنندگان در هر ردهٔ سنی به‌طور تصادفی در دو گروه ده‌نفرهٔ آزمایشی و گواه تقسیم شدند. در مرحلهٔ پیش‌آزمون، کودکان در آزمون رشد حرکتی برونینکز-اوزرتسکی (واعظ موسوی و شجاعی، ۱۳۸۴) و همچنین آزمون کارکرد اجرایی قلب و گل (دیویدسون و همکاران، ۲۰۰۶) شرکت کردند. سپس، گروه آزمایشی برنامهٔ حرکتی مداخله‌ای را به‌مدت هشت هفته طی دو جلسهٔ ۶۰دقیقه‌ای در هفته در شرایط خودتنظیمی دریافت کرد. در کنار هر کودک در شرایط خودتنظیمی، کودکی در گروه گواه قرار داشت که به‌صورت همخوان با کودک گروه آزمایشی و مشابه با انتخاب‌های وی در مداخلات رشدی در شرایط غیرخودتنظیم شرکت کرد. در پایان مداخلات، پس‌آزمون و آزمون پیگیری در متغیرهای رشد حرکتی و شناختی انجام شد. تجزیه‌وتحلیل آماری با استفاده از تحلیل کوواریانس با اندازه‌گیری مکرر در سطح معناداری ۰٫۰۵ با نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۲ صورت گرفت.
یافته‌ها: نتایج آزمون در ارتباط با رشد مهارت حرکتی درشت نشان داد که اثر اصلی گروه در تمام رده‌های سنی هفت سال (۷٫۰۰=F، ۰٫۰۱۷=p) و نُه سال (۱۴٫۸۸=F، ۰٫۰۰۱>p) و یازده سال (۱۶٫۳۱=F، ۰٫۰۰۱>p) معنا‌دار است. در ارتباط با رشد شناختی در ردهٔ سنی هفت سال اثر اصلی گروه معنا‌دار به‌دست آمد (۵٫۰۷=F، ۰٫۰۳۸=p)؛ اما در رده‌های سنی نُه و یازده سال اثر اصلی گروه معنادار نبود.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد، راهبردهای خودتنظیم در شرایط تمرین، بهبود عملکرد را در رشد جسمانی و شناختی دختران هفت و نُه و یازده سال به‌‌همراه دارد. نتایج این تحقیق می‌تواند در مداخله‌های عصب‌شناختی و آموزشی استفاده شود. 

سونیا اسماعیل زاده آزاد، عبداله قاسمی، کیوان ملانوروزی، سید محمدکاظم واعظ موسوی،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: رشد حرکتی زیربنای مهارت‌های اساسی بزرگسالی است. هدف از این تحقیق تعیین وضعیت رشد حرکتی کودکان و بررسی تأثیرات خانواده و والدین بر رشد حرکتی کودکان سنین پیش از دبستان بود.
روش‌بررسی: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی (مدل‌یابی معادلات ساختاری) بود. شرکت‌کنندگان این تحقیق ۱۵۰ کودک ۴تا۶ساله (از هر ردهٔ سنی ۵۰ نفر) به‌همراه مادران آن‌ها بودند که در استان آذربایجان شرقی، شهرستان سراب سکونت داشتند و به‌صورت خوشه‌ای از مراکز مهدکودک-پیش‌دبستانی‌ها انتخاب شدند. پرسش‌نامهٔ جمعیت‌شناختی، پرسش‌نامهٔ وضعیت اجتماعی-اقتصادی قدرت نما (۱۳۹۲)، فرم کوتاه پرسش‌نامهٔ بین‌المللی فعالیت بدنی و فرم کوتاه نسخهٔ دوم آزمون تبحر حرکتی برونینکس-ازرتسکی از ابزارهای اندازه‌گیری این تحقیق بودند. جهت تحلیل داده‌ها از نرم‌افزارهای SPSS نسخهٔ ۱۶ و Smart PLS۳ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج حاصل نشان داد که وضعیت رشد حرکتی کودکان خیلی کمتر از حد متوسط است (۱۱٫۱۵۶± ۲۸٫۸۵)؛ وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده‌ها بر رشد حرکتی کودکان دارای تأثیر معناداری بود (۰٫۰۰۱>p و ۰٫۴۲۵=
b)؛ اما بر فعالیت بدنی مادران تأثیر معناداری نداشت (۰٫۳۴۸= p و ۰٫۰۷۶=b)؛ همچنین فعالیت بدنی مادران بر رشد حرکتی کودکان تأثیر معناداری داشت (۰٫۰۱۱=p و ۰٫۲۰۴=b).
نتیجه‌گیری: وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده تسهیل‌کنندهٔ رشد حرکتی کودکان است؛ اما محدودکنندهٔ فعالیت بدنی مادران می‌باشد؛ همچنین فعالیت بدنی مادران نقش محرک رشد حرکتی کودکان را دارد. بر این اساس به‌نظر می‌رسد حمایت‌های خانواده یا الگوسازی مادران باعث بهبود رشد حرکتی کودکان سنین پیش از دبستان می‌شود.

 


لیلی زمانی، کیوان ملانوروزی، عبداله قاسمی،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: خودتنظیمی مشارکت فعال فراشناختی و انگیزشی و رفتاری فراگیران در فرایند یادگیری است. در این تحقیق تأثیر شرایط خودتنظیمی بر رشد مهارت‌های حرکتی‌ ظریف و کارکرد اجرایی (کنترل بازداری) کودکان بررسی شد. 
روش‌بررسی: این پژوهش نیمه‌تجربی با‌‌ طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و پیگیری با‌‌ گروه گواه بود. آزمودنی‌های تحقیق را شصت دختر هفت و نُه و یازده سال به تعداد مساوی، از شهر اصفهان در سال ۱۳۹۷ تشکیل دادند که به‌صورت هدف‌مند انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان در هر ردهٔ سنی به‌طور تصادفی در دو گروه ده‌نفرهٔ آزمایشی و گواه قرار گرفتند. در مرحلهٔ پیش‌آزمون، کودکان در آزمون رشد حرکتی برونینکس-اوزرتسکی (واعظ موسوی و شجاعی، ۱۳۸۴) و همچنین آزمون کارکرد اجرایی فلانکر (دیویدسون و همکاران، ۲۰۰۶) شرکت کردند. سپس، گروه آزمایشی برنامهٔ حرکتی مداخله‌ای را به‌مدت هشت هفته به‌شکل دو جلسهٔ ۶۰دقیقه‌ای در هفته در شرایط خودتنظیمی دریافت کرد. در کنار هر کودک در شرایط خودتنظیمی، کودکی در گروه گواه قرار داشت که به‌صورت همخوان با‌ ‌کودک گروه آزمایشی و مشابه با ‌‌انتخاب‌های وی در مداخلات ‌رشدی در شرایط غیرخودتنظیمی شرکت کرد. در پایان مداخلات، پس‌آزمون و پس از یک‌ماه، آزمون‌ پیگیری در متغیرهای رشد حرکتی و شناختی اجرا شد. تجزیه‌‌وتحلیل آماری با‌ ‌استفاده از تحلیل کوواریانس با ‌‌اندازه‌گیری مکرر در سطح معناداری ۰٫۰۵ با‌‌ نرم‌‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۲ انجام پذیرفت.
یافته‌ها: نتایج آزمون در ارتباط با رشد مهارت حرکتی ظریف نشان داد که شرایط خودتنظیمی در تمام رده‌های سنی هفت سال (۵٫۲۴=F و  ۰٫۰۳۵=p) و نُه سال (۷٫۱۱=F و  ۰٫۰۱۶=p) و یازده سال (۹٫۷۰=F و  ۰٫۰۰۶=p) معنا‌دار است. در ارتباط با‌‌ کنترل بازداری در ردهٔ سنی نُه سال اثر اصلی گروه معنا‌دار بوده است (۴٫۵۸=F و  ۰٫۰۴۷=p)؛ اما در رده‌های سنی هفت و یازده سال اثر اصلی گروه معنا‌دار نیست (به ترتیب ۰٫۶۲۰= p و  ۰٫۱۱۰=p).
نتیجه‌گیری: نتایج مشخص کرد، راهبردهای خودتنظیم در شرایط تمرین، بهبود عملکرد را در رشد مهارت‌های حرکتی ظریف و کنترل بازداری دختران هفت و نُه و یازده سال به‌‌همراه دارد. نتایج این تحقیق می‌تواند در مداخله‌های عصب‌شناختی و آموزشی استفاده شود. 

زهرا رنجبر، الهه عرب عامری، کیوان ملانوروزی، معصومه شجاعی، افخم دانشفر،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: مداخلات‌ انجام‌شده در زمینۀ بهبود هماهنگی چشم و دست به‌عنوان عنصر اساسی در فعالیت‌های روزمرهٔ کودکان فلج مغزی، بسیار محدود است؛ بنابراین این مطالعه با هدف مقایسهٔ تأثیر مداخلات تمرینی بر هماهنگی چشم و دست کودکان فلج مغزی همی‌پلژی اسپاستیک انجام شد.
روش‌بررسی: این پژوهش از نوع نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه بود. ۲۰ کودک فلج مغزی همی‌پلژی اسپاستیک از مدرسهٔ استثنایی گلها در شیراز در سال ۱۳۹۸ به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس به‌صورت تصادفی در چهار گروه ۵نفره، مداخلات فعالیت بدنی، فیزیوتراپی و واقعیت مجازی را دریافت کردند و گروه گواه هیچ مداخلاتی دریافت نکرد. مداخلات به‌مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه ۳۰ دقیقه اجرا شد. آزمون یکپارچگی بینایی‌حرکتی (بیری، ۱۹۸۹) به‌منظور ارزیابی هماهنگی چشم و دست به‌کار رفت؛ همچنین برای سنجش تأثیر مداخلات در مراحل مختلف آزمون از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و برای تعیین ماندگاری تأثیر مداخلات از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. سطح معناداری ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در سنجش تأثیر مداخله، نتایج بیانگر تفاوت معنادار تأثیر مداخلات بر هماهنگی چشم و دست در گروه‌های مختلف شامل فعالیت بدنی (۰٫۰۰۱>p)، فیزیوتراپی (۰٫۰۰۸=p) و واقعیت مجازی (۰٫۰۰۱>p) بود. در سنجش میزان ماندگاری مداخلات باتوجه به مراحل پس‌آزمون و پیگیری، در گروه واقعیت مجازی میزان ماندگاری مداخله درمقایسه با دو گروه دیگر درخورتوجه بود (۰٫۱۰۸=p).
 نتیجه‌گیری: طراحی برنامه‌های تمرینی با استفاده از محیط واقعیت مجازی درمقایسه با سایر مداخلات در بهبود هماهنگی چشم و دست کودکان فلج مغزی نقش مؤثرتری دارد.

نسیم رسولی، کیوان ملانوروزی، عبداله قاسمی، علی کاشی،
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۲ ۱۴۰۲ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: ناتوانی یادگیری نوعی نا‌توانی مزمن است که رشد کارکردهای اساسی چندگانه شامل کارکردهای تحصیلی و روان‌شناختی و نوروسایکولوژیک را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. هدف پژوهش حاضر، مقایسهٔ اثر مداخله‌های مبتنی‌بر بازی‌های حرکتی و واقعیت مجازی و بینایی بر مهارت نوشتن دانش‌آموزان ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری بود.
روش‌بررسی: روش پژوهش از نوع نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون، به‌صورت مقطعی با سه گروه تجربی بود. شرکت‌کنندگان پژوهش را دانش‌آموزان دختر ابتدایی به‌تعداد ۴۳ نفر تشکیل دادند که به‌طور تصادفی در سه گروه تجربی بینایی (چهارده نفر) و واقعیت مجازی (پانزده نفر) و حرکتی (چهارده نفر) تقسیم‌بندی شدند. سه مداخلهٔ پژوهش شامل بازی‌های‌ حرکتی و واقعیت مجازی و بینایی بود. ابزارهای پژوهش، پرسش‌نامهٔ مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، ۲۰۱۱) و آزﻣﻮن ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻧﻮﺷﺘﻦ (ﻓﻼح‌ﭼﺎی، ۱۳۷۴) بود. به‌منظور بررسی اثربخشی تمرینات و وجود یا نبود تفاوت بین گروه‌های مختلف پژوهش در مرحلهٔ پس‌آزمون از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. برای بررسی دوبه‌دوی گروه‌ها، آزمون تعقیبی LSD به‌کار رفت. در ادامه به‌منظور بررسی تغییرات درون‌گروهی از پیش‌آزمون تا پس‌آزمون از آزمون تی همبسته استفاده شد. تحلیل‌های آماری در نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۶ در سطح معناداری ۰٫۰۵=α انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، پس از کنترل اثر پیش‌آزمون، در میزان نتایج مربوط به مهارت نوشتن بین سه گروه‌ مطالعه‌شده اختلاف معنا‌داری وجود داشت (۰٫۰۰۱>p). گروه تمرینی بینایی در متغیر مهارت نوشتن در پس‌آزمون درمقایسه با گروه‌های واقعیت مجازی و حرکتی نمرات بیشتری به‌دست آورد (۰٫۰۰۱>p)؛ ولی بین دو گروه مذکور تفاوت معناداری در متغیر مهارت نوشتن در پس‌آزمون دیده نشد (۰٫۴۵۹=p). هر سه گروه تمرینی به‌طور معناداری در پس‌آزمون دارای نمرات بیشتری در متغیر مهارت نوشتن درمقایسه با پیش‌آزمون بودند (۰٫۰۰۱>p).
نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج پژوهش می‌توان از مداخلات مبتنی‌بر بازی برای پیشرفت مهارت نوشتن استفاده کرد. همچنین بازی‌های بینایی درمقایسه با دیگر مداخلات استفاده‌شده در پژوهش مؤثر‌تر است.


فیروزه اردویی آذر، سید محمد کاظم واعظ موسوی، علی کاشی، کیوان ملانوروزی،
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۲ ۱۴۰۲ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: بهینه‌سازی آموزش مهارت‌های حرکتی در افراد دارای اختلال طیف اوتیسم یکی از مسائل پیش روی متخصصان است. مطالعهٔ حاضر با هدف مقایسهٔ اثربخشی یادگیری قیاسی و یادگیری آشکار در اکتساب یک مهارت ورزشی در افراد دارای اختلال طیف اوتیسم انجام شد.
روش‌بررسی: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه‌تجربی بود که به‌صورت پیش‌آزمون و پس‌آزمون با یک گروه گواه و دو گروه تجربی انجام شد. از بین اعضای انجمن اوتیسم ایران، ۳۶ فرد دارای اختلال طیف اوتیسم داوطلب واجد شرایط به‌طور هدفمند وارد مطالعه شدند و در سه گروه دوازده‌نفری یادگیری قیاسی و یادگیری آشکار و گواه قرار گرفتند. شرکت‌کنندگان گروه‌های آزمایشی در چهار جلسه، تمرین متناسب با گروه خود را انجام دادند؛ اما گروه گواه فقط در اندازه‌گیری‌ها شرکت کرد. در پایان تمرینات شرکت‌کنندگان نیزه را پرتاب کردند و مسافت پرتاب نیزه به‌عنوان متغیر وابسته ثبت شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌ تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر، آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون‌های تعقیبی توکی و بونفرونی در نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۱ صورت گرفت. سطح معناداری آزمون‌ها ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، اثر زمان در طی جلسات تمرین از مراحل پیش‌آزمون تا انتقال معنا‌دار بود (۰٫۰۰۱>p)؛ همچنین اثر گروه معنا‌دار بود که نشان از تفاوت عملکرد گروه‌ها صرف‌نظر از مرحلهٔ اندازه‌گیری داشت (۰٫۰۰۱>p). اثر تعاملی گروه و مراحل اندازه‌گیری نیز معنادار بود که بیانگر روند متفاوت تغییرات گروه‌ها در مراحل مختلف بود (۰٫۰۰۱>p). مقایسهٔ گروه‌ها در مرحلهٔ انتقال مشخص کرد، گروه یادگیری قیاسی درمقایسه با گروه یادگیری آشکار و گروه گواه عملکرد بهتری داشت (۰٫۰۰۱>p) و گروه یادگیری آشکار درمقایسه با گروه گواه دارای عملکرد بهتری بود (۰٫۰۰۱>p).
نتیجه‌گیری: با درنظرداشتن ویژگی‌های افراد دارای اختلال طیف اوتیسم، به‌منظور فراگیری مهارت‌ حرکتی جدید، یادگیری قیاسی می‌تواند برای این افراد، مزایای بیشتری به‌همراه داشته باشد.


مهدی تاراجیان، کیوان ملانوروزی، عبدالله قاسمی، معصومه شجاعی،
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( شماره سال ۱۴۰۲ ۱۴۰۲ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: زوال‌های شناختی و حرکتی در افراد مسن را می‌توان به‌تأخیر انداخت یا حتی معکوس کرد و عملکرد حرکتی و شناختی را با شرکت در فعالیت‌های ورزشی و شناختی و حفظ سبک زندگی فعال احیا نمود. مطالعهٔ حاضر با هدف مقایسهٔ اثربخشی مداخلهٔ حرکتی گروهی و مداخلهٔ ذهن‌آگاهی بر وضعیت تعادل و کارکردهای اجرایی سالمندان دارای اختلال شناختی خفیف انجام‌ شد.
روش‌بررسی: روش تحقیق حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون، همراه با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و آزمون پیگیری یک‌ماهه بود. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی سالمندان دارای اختلال خفیف شناختی شهر تهران در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. نمونهٔ آماری، شصت سالمند داوطلب واجد شرایط با دامنهٔ سنی ۶۰تا۷۵سال بودند که به‌روش نمونه‌گیری هدفمند و دردسترس وارد مطالعه شدند و در سه گروه مداخلهٔ حرکتی گروهی و مداخلهٔ ذهن‌آگاهی و گواه (هر گروه بیست نفر) قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از آزمون مختصر وضعیت شناختی (فولستاین و همکاران، ۱۹۹۷) و مقیاس تعادل پیشرفتهٔ فولرتون (رز و همکاران، ۲۰۰۶) و سیستم کارکردهای اجرایی دلیس-کاپالان (دلیس و همکاران، ۲۰۰۱) استفاده شد. مداخلهٔ حرکتی گروهی و مداخلهٔ ذهن‌آگاهی، هریک به‌مدت دوازده جلسهٔ شصت‌دقیقه‌ای فقط برای گروه‌های آزمایش اجرا شد. به‌منظور تحلیل داده‌ها آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری ۰٫۰۵ توسط نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۴ به‌کار رفت.
یافته‌ها: در مراحل پس‌آزمون و پیگیری میانگین نمرات متغیرهای وضعیت تعادل و کارکردهای اجرایی در گروه مداخلهٔ حرکتی گروهی (۰٫۰۰۱>p) و گروه مداخلهٔ ذهن‌آگاهی (۰٫۰۰۱>p)، به‌طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود؛ با‌این‌حال در مراحل پس‌آزمون و پیگیری بین گروه‌های آزمایش تفاوت معناداری مشاهده شد (۰٫۰۰۱>p). در دو گروه آزمایش، تفاوت معناداری در میانگین نمرات متغیرهای مذکور در مراحل پیش‌آزمون-پس‌آزمون (۰٫۰۰۱>p) و پیش‌آزمون-پیگیری (۰٫۰۰۱>p) و پس‌آزمون-پیگیری (۰٫۰۰۱>p) وجود داشت.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش، مداخلهٔ حرکتی گروهی مؤثرتر از مداخلهٔ ذهن‌آگاهی بود؛ بنابراین درمانگران می‌توانند از مداخلهٔ مذکور برای بهبود وضعیت تعادل و کارکردهای اجرایی سالمندان دارای اختلال شناختی خفیف استفاده کنند.




صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات ناتوانی (علمی- پژوهشی) می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Middle Eastern Journal of Disability Studies

Designed & Developed by : Yektaweb