چکیده
زمینه و هدف: مطالعات پیشین نشان داد، معنادرمانی و درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد بر بهزیستی بیماران مبتلا به مالتیپلاسکلروزیس مؤثر است؛ برایناساس هدف پژوهش حاضر مقایسهٔ اثربخشی رویکرد معنادرمانی و آموزش مبتنیبر پذیرش و تعهد بر بهزیستی عمومی بیماران مبتلا به مالتیپلاسکلروزیس در شرایط کووید۱۹ بود.
روشبررسی: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی بیماران مبتلا به مالتیپلاسکلروزیس مؤسسهٔ نیکوکاری رعد مهربانی شهر اراک در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. از بین افراد داوطلب واجد شرایط، ۴۵ بیمار با نمونهگیری دردسترس وارد مطالعه شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه پانزدهنفره (گروه آزمایش معنادرمانی، گروه آزمایش درمان مبتنیبر تعهد و پذیرش، گروه گواه) قرار گرفتند. گروههای آزمایش، معنادرمانی و درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد را بهمدت چهارده جلسهٔ ۴۵دقیقهای دریافت کردند؛ اما برای گروه گواه درمانی ارائه نشد. ابزار اندازهگیری در این پژوهش مقیاس بهزیستی عمومی (داپوی، ۱۹۷۸) بود. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکراهه، آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخهٔ ۲۳ صورت گرفت. سطح معناداری آزمونها ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، هر دو روش معنادرمانی و درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد بر ارتقای بهزیستی عمومی بیماران مبتلا به مالتیپلاسکلروزیس مؤثر بودند (۰٫۰۰۱>p)؛ اما درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد درمقایسه با معنادرمانی در ارتقای بهزیستی عمومی این بیماران تأثیر بیشتری داشت (۰٫۰۰۱>p).
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش نتیجه گرفته میشود، درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد درمقایسه با معنادرمانی بر ارتقای بهزیستی عمومی بیماران مبتلا به مالتیپلاسکلروزیس اثربخشتر است.