تعطیلات نوروز ۱۴۰۴-ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات و همچنین تبریک فرارسیدن بهار و شروع سال جدید، به اطلاع می‌رساند این نشریه از تاریخ ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳ لغایت ۱۵ فروردین ۱۴۰۴ تعطیل می باشد.

جستجو در مقالات منتشر شده


۲۱ نتیجه برای معلولیت

خانم منا اسدیان، دکتر امیرمسعود امیرمظاهری، دکتر محمد کمالی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

چکیده:
زمینه و هدف: سینمای ایران با ارائه تصویری متفاوت از معلولان در دهه شصت، منجر به شکل گیری رویکردی جدید از ناتوانی در جامعه ایرانی شد. این سینما با دارا بودن ویژگی های اجتماعی  و فرهنگی متمایز از دهه های پیشین، منجر به تسلط گفتمان همدلانه معلولیت شد. در این مقاله، هدف اصلی، ارائه نحوه شکل گیری مفصل بندی گفتمانی در سینمای معلولیت دهه شصت با استفاده از رویکرد گفتمانی لاکلاو و موفه بود.
روش بررسی: روش اصلی پژوهش، روش تحلیل گفتمان با استفاده از رویکرد پساساختارگرایانه لاکلاو موفه بود که در زمره روش­های تحلیل کیفی قرار می­گیرد. در این مقاله با استفاده از شیوه نمونه گیری به صورت هدفمند غیراحتمالی، ۲ فیلم گل­های داوودی از رسول صدر عاملی و فیلم مادر از علی حاتمی تحلیل شد.
یافته­ها: گفتمان غالب سینمای دهه شصت ایران، گفتمان همدلی و حمایت­گری شناخته شد که مفاهیمی نظیر پذیرش، آموزش، تقدیرگرایی، عاملیت، استقلال و تصویر مثبت از بدن از جمله عناصری بودند که حول دال اصلی همدلی به نشانه­های گفتمانی در مفصل­بندی سینمای دهه شصت تبدیل شدند و در کنار این گفتمان غالب، خرده گفتمان آسایشگاه نیز شکل گرفت.
نتیجه گیری: سینمای دهه شصت ایران با استفاده از رویکرد گفتمانی لاکلاو و موفه و با مرکزیت گره­گاه اصلی همدلی، انفعال و طرد اجتماعی را به حاشیه رانده و منجر به تسلط هژمونیک گفتمان حمایت­گرانه شده است.

فرهاد نصرتی نژاد، علی اخوان بهبهانی، منصور دیهول،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

‫هدف: تکدی‌گری یکی از پدیده‌های اجتماعی شایع در بسیاری از شهرها است که پیامدهای اجتماعی ناگواری دربردارد. به همین دلیل، مطالعه علمی این پدیده ضروری، و البته گام نخست در مواجهه منطقی با آن است.‫روش بررسی: مطالعه حاضر متکی بر دو روش تحلیل ثانویه داده‌های موجود در خصوص متکدیان جمع‌آوری شده در سطح شهرها، در طول سال‌های ۸۶ تا ۸۹ و همچنین فراتحلیل برخی از مهمترین مطالعات انجام شده در ایران در سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۷ است.‫یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد که عموم متکدیان (نزدیک به ۶۸ درصد) مرد هستند. از نظر سنی در سال‌های اخیر سهم گروه‌های سنی کمتر از ۲۰ سال در جمعیت متکدیان افزایش یافته است؛ با این حال عموم متکدیان در گروه‌های سنی ۴۰ سال و بیشتر قرار دارند. علاوه بر آن سهم بی‌سوادها از گروه‌های متکدی بسیار کاهش یافته و از ۸۰٫۷ درصد در سال ۱۳۷۰ به حدود ۲۸٫۱ درصد در سال ۱۳۸۶ رسیده است. همچنین سهم مجردها از گروه‌های متکدی نیز افزایش بسیاری یافته است، هر چند عموم متکدیان هنوز متأهل هستند. علاوه بر آن درصد افراد دارای معلولیت از خیل متکدیان کم شده و افراد فاقد معلولیت زیادی نیز به جامعه متکدیان اضافه شده‌اند، هر چند که بسیاری از متکدیان خود را دارای معلولیت نشان داده و از این حربه برای جمع‌آوری اعانه استفاده می‌کنند.‫نتیجه‌گیری: در ایران تکدی‌گری هنوز پدیده‌ای مردانه است و علت‌های آن نیز عموماً فقر و بی‌کاری است. بنابراین ایجاد فرصت‌های اشتغال برای مردان از اهمیت ویژه‌ای در این زمینه برخوردار است، خصوصاً که عموم متکدیان متأهل بوده و همواره متکدیان مجرد درصد کمتری از متکدیان را شامل شده‌اند. علاوه بر آن، افزایش سهم افراد سالم در جمعیت متکدیان، مدخلیت داشتن دو پدیده فقر و بی‌کاری در گرایش به تکدی‌گری را تقویت می‌کند. البته نباید از نظر دور داشت که برخی متکدیان به این پدیده به چشم یک حرفه پردرآمد می‌نگرند و لذا به‌راحتی حاضر به ترک آن نبوده و حتی برای افزایش درآمد، خود را دارای معلولیت نشان می‌دهند.
زهره محمودی، مسعود کریملو، حمیرا سجادی، معصومه دژمان، مروئه وامقی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

‫زمینه و هدف: در طول عمر مراحل حیاتی خاص وجود دارد که تأثیرات عمیقی بر زندگی فرد می‌گذارد یکی از این مراحل بسیار حساس و مهم در زندگی زنان، دوران بارداری است. تأثیر این دوران بر رشد و سلامتی مادر و جنین و به‌طبع آن نوزاد و کودک آینده بسیار گسترده و فراگیر است. سلامت مادر در دوران بارداری و به دنبال آن زایمان و تولد نوزاد سالم تحت تأثیر عوامل بیولوژیکی (بیماری‌ها، مسائل ژنتیکی و...) و غیربیولوژیکی یا به‌عبارت دیگر تعیین‌کننده‌های اجتماعی مؤثر بر سلامت است. ‫هدف این پژوهش ارائهٔ اطلاعات در ارتباط با پیشگیری از معلولیت با تأکید بر سبک زندگی مادر در دوران بارداری از دیدگاه تعیین‌کننده‌های اجتماعی مؤثر بر سلامت بوده است.‫روش‌بررسی: این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی با مرور اسناد، منابع کتابخانه‌ای و مقالات موجود در ارتباط با سبک زندگی و نقش آن در نتایج بارداری، با استفاده ار کلمات کلیدی سبک زندگی، بارداری، عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت و معلولیت انجام شد.‫نتیجه‌گیری: برخی از مشکلات بهداشتی به سهولت رفع‌شدنی هستند (مانند بستن کمربند ایمنی) اما بسیاری از مشکلات بهداشتی نظیر عدم تحرک فیزیکی، تغذیهٔ نامناسب، استعمال سیگار و سوء مصرف مواد، ریشه در فرهنگ و شرایط اقتصادی‌اجتماعی دارند و رویارویی با آن‌ها بسیار مشکل است.
علی عبادی، سید اسماعیل هاشمی شیخ شبانی، رویا قاسم زاده، سیدمحمد علی جعفری، سید محمود لطیفی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: هدف از این طرح تعیین و شناسایی موانعی می باشد که بر سر راه اشتغال افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی وجود دارند و از این طریق راهکارهایی را برای مقابله با این موانع در دسترس مدیران قرار دهیم.روش بررسی: در ابتدا ۴۰ نفر از افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی  و خانواده آنها و مدیران و افرادی که با اشتغال آنها سر و کار دارند را به روش زنجیره ای ساده انتخاب کردیم و از طریق مصاحبه موانع اشتغال پیش روی افراد دارای معلولیت را شناسایی نمودیم و سپس پرسشنامه ای را تنظیم کرده و در اختیار ۴۰۰ نفر از افراد دارای معلولیت  قرار دادیم. جهت تعیین میزان روایی پرسشنامه محقق ساخته, پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ را همزمان با پرسشنامه تعیین موانع اشتغال توزیع نموده و جهت بررسی میزان پایایی پرسشنامه نیز از روش آلفای کرونباخ استفاده شد.همچنین از آمار توصیفی (میانگین, انحراف معیار, فراوانی و درصد) جهت ارائه جداول و نمودارها و از آمار استنباطی شامل تحلیل عوامل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.یافته ها: ۴۳ عامل به عنوان موانع پیش روی افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی شناسایی شدند که با توجه به ارتباط و نزدیکی مفاهیم عوامل بدست آمده, در قالب ۵ دسته موانع اقتصادی, نگرشی, آموزشی, محیطی و قانونی تقسیم بندی شدند که همه این عوامل در سطح ۰۵/۰>معنی دار بودند.نتیجه گیری: با توجه به شناسایی موانع پنجگانه اشتغال افراد دارای معلولیت می توان به این نتیجه رسید که در حال حاضر در کشور ما این قشر عظیم از جامعه با چه مشکلات عدیده ای در زمینه اشتغال مواجه هستند و راهکارهای مناسبی برای مقابله با این موانع ارائه نشده است.کلید واژه ها: موانع اشتغال/افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی/مدیر توانبخشی 
فریبا نقدی، محمد مقدم‌شاد،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده 
هدف: شادی و رضایت از زندگی و امید مفاهیمی هستند که اکثر مردم، در این زندگی صنعتی و ماشینی، به‌دنبال آن‌ها هستند. مشکلات جسمانی و معلولیت ازجمله عواملی هستند که موضوعات ذکرشده را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهند. در این پژوهش، میزان امید و شادی و رضایت از زندگی افراد معلول با افراد غیرمعلول مقایسه شده است. 
روش‌بررسی: این پژوهش از نوع علی‌مقایسه‌ای بوده است. برای این منظور، ۳۰ نفر از افراد معلول و ۳۰ نفر غیرمعلول حاضر در سه مؤسسه غیردولتی معلولان، به‌روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به سؤالات پرسشنامه‌های امید و رضایت از زندگی و پرسش‌نامۀ شادکامی پاسخ گفتند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، از روش تحلیل پراکنش یک‌راهه استفاده شده است.
یافته‌ها: میزان شادکامی و امید و رضایت از زندگی در افراد معلول، به‌طور معناداری کمتر از افراد غیرمعلول بود (۰٫۰۰۱>p). افراد معلول شادکامی و امید و رضایت از زندگی کمتری از خود نشان دادند.
نتیجه‌گیری: افراد معلول بیشتر از افراد عادی به مداخلات روان‌شناختی برای افزایش میزان شادکامی و رضایت از زندگی و امید نیاز دارند.

سیدرضا جوادیان، حسن زارعی محمودآبادی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده 

مقدمه: پژوهش حاضر که تحقیقی توصیفی و از شاخۀ میدانی است، با هدف بررسی توزیع عوامل شناخته‌شدۀ معلولیت، در خانواده‌های دارای فرزندان معلول جسمی و ذهنی شهرستان خمینی‌شهر انجام شده است. 

روش‌بررسی: تعداد ۲۵۲ نفر از افراد دچار معلولیت، با روش نمونه‌گیری تصادفی‌طبقه‌ای متناسب انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش‌نامۀ محقق‌ساختۀ ۳۵سؤالی بوده و برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات، از آزمون تی و مجذور خی استفاده شده است. 

یافته‌ها: نتایج نشان داد که اکثر مادران (۷٫۵۶‌درصد) با همسر خود نسبت فامیلی دارند. ۲۷٫۸ ‌درصد در دروان بارداری معروض ضرب‌وشتم قرار گرفته‌اند. نیز ۲۱٫۸ درصد در دوران بارداری، دچار تصادفات و ضربه به شکم شده و ۶۶٫۷ درصد تحت‌نظر پزشک متخصص نبوده‌اند. اکثر مادران (۶۷٫۹درصد) از خطرناک‌بودن ازدواج فامیلی و ۷۷‌درصد از خطرناک‌بودن بارداری، بعد از ۳۵سالگی آگاهی نداشتند. اکثر آن‌ها (۶۹٫۹ درصد) نمی‌دانستند که نباید بدون تجویز پزشک دارو مصرف کنند. همچنین ۴۸‌درصد، در دوران بارداری، به مشکلات عصبی دچار بوده‌اند. همین‌طور، ۴۰٫۱ درصد زایمان سخت و طولانی داشته، ۲۷٫۸ درصد در نوزادی حادثه‌ای برای فرزندشان ایجاد شده و ۴۳٫۳ درصد معلولان، در نوزادی دچار تب و تشنج شده‌اند. 

نتیجه‌گیری: بین ازدواج فامیلی و تعداد معلولان این شهرستان (۰٫۰۱>P) و بین عوامل فرهنگی و تعداد معلولان (۰٫۰۰۱>P) ، رابطۀ معنی‌داری وجود دارد؛ پس، لازم است بخش اعظم برنامه‌های پیش‌گیری از معلولیت‌ها، به تأسیس و گسترش مراکز مشاوره ژنتیک و فراگیر‌کردن امکانات مشاورۀ ازدواج و بارداری و ارائه آموزش‌های لازم به مادران باردار و همسرانشان اختصاص یابد.


فاطمه السادات مجیدی،
دوره ۵، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده 
هدف: در معماری مدارس، توجه به نیازهای کاربران ضروری است و تحقق این امر از طریق طراحی جزئیات فضاها، با‌توجه به الگوهای رفتاری و حرکتی دانش‌آموزان، امکان‌پذیر می‌گردد. هدف از این پژوهش، پرداختن به ضرورت طراحی در مراکز آموزشی، ویژهٔ دانش‌آموزان معلول جسمی‌حرکتی و افزایش کیفیت مراکز مذکور، مطابق با نیازهای ویژهٔ آموزشی این کودکان است.
روش‌بررسی: در این مقاله، مدرسهٔ طه (ویژهٔ کودکان استثنایی) در شهر اصفهان مطالعه و تحلیل میدانی شده است. این مقاله سعی دارد فضاهای مدرسه یادشده را از طریق مقایسه با استانداردهای جهانی ارزیابی کرده و سپس راهکارهای مناسبی جهت ارتقای کیفی طراحی این مدارس پیشنهاد کند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که محوطه مدرسه، ۲۰٪ مناسب و ۴۰٪ نامناسب؛ ورودی ساختمان و لابی مدرسه، ۲۲.۲۳٪ مناسب و ۵۷٫۱۵٪ نامناسب؛ طراحی کلاس‌های درس و در ورودی آن‌ها به‌ترتیب ۲۰ و ۲۵درصد مناسب و ۴۰ و ۲۵درصد نامناسب؛ طراحی سرویس بهداشتی، ۲۲٫۲۳٪ مناسب و ۳۳٫۳۳٪ نامناسب؛ و رمپ، پله و آسانسور به‌ترتیب ۳۳٫۳۳٪، ۱۶٫۶۶٪ و ٪۲۸٫۵۷ مناسب و ٪۵۰، ۶۶٫۶۸٪ و ۵۷٫۱۵٪ بوده است. 
نتیجه‌گیری: برمبنای یافته‌ها، مشاهده می‌شود؛ با این‌که مدرسه ویژهٔ کودکان استثنایی ساخته شده است اما توافق قابل قبولی با استانداردها ندارد؛ در راستای بهبود این وضعیت پیشنهاداتی ارائه گردیده که می‌تواند در مورد این مدرسه مورد استفاده قرار گیرد.


محسن ولدان، محمد کمالی، حسین مبارکی، علی چابک، جواد رسولی،
دوره ۶، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: هرفردی حق دارد که به خدمات بهداشتی و درمانی لازم خود بدون هیچ‌گونه تبعیض ازنظر وضع جسمی، محل اقامت، نوع بیماری و فاصلهٔ زمانی رسیدن به خدمات، دسترسی داشته باشد. بیمارستان‌ها و مراکز درمانی ازجمله مراکز حیاتی و مهم خدماتی بوده که دسترسی مناسب و به‌موقع به آن‌ها از اهداف اساسی توسعه و عدالت اجتماعی به‌شمار می‏آید. کاوش درحیطه، نحوه و میزان احترام به کرامت انسانی شهروندان ازجمله افراد ناتوان و معلول، می‌‏تواند مهم تلقی‌شده و به کسب اطلاعات ارزشمندی منجر شود. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت دسترسی به مراکز بهداشتی و درمانی و رابطهٔ آن با ارائهٔ خدمات به افراد دارای ناتوانی در شهر شیراز است.
روش‌بررسی: جامعهٔ مطالعه‌شده شامل همهٔ ساختمان‌های مراکز بهداشتی‌درمانی دولتی و خصوصی شهر شیراز در سال ۱۳۹۲ بود. حجم نمونهٔ آماری بااستفاده از فرمول کوکران ۱۲۰ مرکز معین شد؛ همچنین ۱۲۰ نفر از افراد دارای ناتوانی شامل نابینا و ناشنوا و معلول جسمی‌حرکتی ساکن در شهر شیراز و مراجعه‌کننده به این مراکز، به‌صورت نمونه‌گیری غیراحتمالی ساده انتخاب شدند. برای مشاهدهٔ وضعیت دسترسی نمونه‌‏های مطالعه‌شده، از فهرست بررسی استفاده شد که قبلاً روایی آن تأیید شده بود؛ همچنین جهت تعیین دیدگاه فرد دارای ناتوانی دربارهٔ مناسب‌سازی و ارائهٔ‌ خدمات در مرکز درمانی، پرسشنامه‌‏ای شامل ده سؤال استفاده و روایی آن تعیین شد. برای تجزیه‌و‌تحلیل آماری، برنامهٔ آماری SPSS۱۹ و آزمون همبستگی اسپیرمن برای مقایسهٔ ارتباط بین اطلاعات به‌دست‌آمده، به‌کار گرفته شد. 
یافته‌‏ها: میزان مناسب‌سازی در ۱۲۰ مرکز بهداشتی و درمانی باتوجه به فهرست بررسی و نظرات معلولان ۵۰٫۵۵درصد به ‌دست آمد. در این مطالعه در همهٔ بخش‏‌ها رابطهٔ معناداری بین مناسب‌سازی مراکز و ارائهٔ خدمات یافت نشد. رابطهٔ ارائهٔ خدمت با پارکینگ، پله، ‏آسانسور و قسمت‌های اداری معنادار بود (۰٫۰۵=p). 
نتیجه‌‏گیری: براساس نتایج این بررسی مناسب‏ترین بخش‏‌های مراکز بهداشتی و درمانی به‌ترتیب آسانسورها، راهروها و مسیرهای عبور، سالن انتظار بیماران و مبلمان عمومی، قسمت‌های اداری، سطح شیب‌دار، سرویس بهداشتی، بازشوها و درها و پنجره‌‏ها، پله، ورودی اصلی ساختمان و درنهایت توقف‌گاه (پارکینگ) با ضعیف‌ترین وضعیت مناسب‌سازی، بود. براساس نظرات افرادی که پرسشنامهٔ معلولان را تکمیل کردند، می‏توان نتیجه گرفت که آسانسورها با ۷۵٫۰۱درصد وضعیت بهتر ازلحاظ میزان مناسب‌سازی و توقف‌گاه وضعیت بدتر را به‌خود اختصاص دادند. 


لیلا شاکر اردکانی، مهدی رحیمی، مریم صالح زاده،
دوره ۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

 چکیده
زمینه و هدف: مهمترین عامل سلامت روانی، وجود محیط خانوادگی سالم است. محیط زندگی را می‌توان طوری تنظیم کرد که اگرچه سبب بهبود وضع افراد نشود، موجب تخریب آن‌ها نیز نباشد. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی شیوهٔ درمانی مبتنی‌بر تعهد و پذیرش بر سازگاری اجتماعی و عاطفی مادران فرزندان معلول ذهنی و جسمی است.
روش‌بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون‌پس‌آزمون همراه با گروه کنترل بود. بدین‌منظور ۴۰ نفر از مادران دارای فرزند معلول ذهنی به‌روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب و. سپس به‌صورت تصادفی به دو گروه ۲۰نفرهٔ آزمایش و کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه پرسشنامهٔ سازگاری بل را تکمیل‌ کرده و افراد گروه آزمایش در هشت جلسه تحت‌درمان گروهی «مبتنی‌بر تعهد و پذیرش» قرار گرفتند. درنهایت اطلاعات جمع‌آوری‌شده به‌وسیلهٔ پرسشنامه با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه‌و‌تحلیل شد. 
یافته‌ها: نتایج آماری نشان داد شیوهٔ درمانی مبتنی‌بر تعهد و پذیرش در مقیاس سازگاری اجتماعی گروه آزمایش از ۲۲٫۲ به ۱۱٫۹۰ (۰٫۰۰۱>p)؛ لیکن در گروه کنترل تغییر درخورتوجهی یافت نشد. 
نتیجه‌گیری: درمان مبتنی‌بر تعهد و پذیرش می‌تواند یکی از راهکارهای مقابله با مشکلات عدیدهٔ مادران فرزند معلول به‌شمار آید.
 


ندا ذبیح اله، نگین مرادی، مجید سلطانی، محمود لطیفی، محمد مقامیان زاده،
دوره ۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده


چکیده
زمینه وهدف: عواملی مثل جنسیت، مقطع تدریس و مشخصات دانش‌آموزان، می‌توانند خطر ابتلا به مشکلات صوتی را تشدید کنند. این مطالعه بااستفاده از پرسشنامهٔ «شاخص معلولیت صوتی»، مشکلات صوتی معلمان زن مقطع ابتدایی را در مدارس استثنایی و مدارس عادی، با هم مقایسه کرد. 
روش‌بررسی: در این پژوهش مقطعی، تعداد ۸۸ نفر از معلمان زن مقطع ابتدایی شهر اهواز، با طیف‌ سنی ۲۶تا۴۰ سال، شامل ۴۴ نفر از مدارس استثنایی و ۴۴ نفر از مدارس عادی شرکت کردند. نمونه‌ها با روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب و ازنظر سوابق تدریس با هم منطبق شدند. شرکت‌کنندگان پرسشنامهٔ شاخص معلولیت صوتی را تکمیل کردند و به‌علت توزیع غیرنرمال داده‌ها، نمرات پرسشنامهٔ دو گروه بااستفاده از آزمون‌های من‌ویتنی و کای‌دو با هم مقایسه شد. 
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه در زیرآزمون جسمی (۰٫۰۱۰=p) و امتیاز کلی پرسشنامه (۰٫۰۱۱=p) و فراوانی امتیاز بیشتر از ۱۴٫۵(۰٫۰۴۰=p)، تفاوت معنادار بود و معلمان زن مقطع ابتدایی در مدارس استثنایی (۲٫۳۳۳ =OR)، بیش از دو برابر معلمان مدارس عادی، در خطر ابتلا به مشکلات صوتی بودند. 
نتیجه‌گیری: طبق نتایج مطالعهٔ حاضر، سلامت صوتی معلمان زن مدارس استثنایی مقطع ابتدایی، درمقایسه با همکاران‌شان در مدارس عادی، درمعرض خطر بیشتری است؛ لذا برگزاری کلاس‌های آموزشی متخصصان، به‌منظور افزایش آگاهی و آموزش تکنیک‌های پیشگیرانه از مشکلات صوتی، برای این گروه از معلمان، در اولویت قرار دارد. 


محمداسماعیل ابراهیمی، نرگس زمانی، مجتبی انصاری شهیدی،
دوره ۸، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: داشتن فرزند به مادر احساس لذت و غرور و رشد شخصی می‌بخشد؛ اما دغدغه‌هایی را نیز به‌وجود می‌آورد که می‌توانند عوارض منفی به‌همراه داشته باشند؛ به‌طوری‌که این والدین درمقایسه با افراد بدون فرزند، دارای سطح بیشتری از رنج‌های هیجانی هستند؛ بنابراین هدف از این پژوهش بررسی رابطهٔ تحمل پریشانی و درماندگی و شناخت بنیادین در مادران فرزندان دچار اختلال‌های روانی و مادران فرزندان بامعلولیت جسمانی است.
روش‌بررسی: این مطالعه توصیفی و از نوع علی‌مقایسه‌ای بود که در بین همهٔ مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال‌های روانی و بامعلولیت جسمی ‌همدان انجام شد. نمونهٔ آماری شامل ۶۲ نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال‌های روانی بود که به‌شیوهٔ نمونه‌گیری دردسترس انتخاب و با ۶۲ نفر از مادران کودکان معلول جسمی‌ پذیرش‌شده از میان مراجعان به مراکز و کلینیک‌های توان‌بخشی همدان، همتاسازی شدند. دو گروه شرکت‌کننده‌ پرسشنامه‌های‌ نظم‌جویی‌ شناختی‌ هیجان و پرسشنامهٔ طرحواره‌های هیجانی را تکمیل کردند. برای تجزیه‌و‌تحلیل‌ داده‌ها از تحلیل چندمتغیری واریانس استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات در راهبردهای سازش‌نایافتهٔ نظم‌جویی شناختی ملامت خویش، فاجعه‌سازی، ملامت دیگران و در راهبردهای سازش‌یافتهٔ نظم‌جویی شناختی، دیدگاه‌‌گیری و در طرحواره‌های هیجانی خودآگاهی هیجانی، ابراز احساس‌ها، کنترل‌نشدنی‌بودن، درک‌شدنی‌بودن، دیدگاه ساده‌‌انگارانه به هیجانات و پذیرش هیجانات مادران ‌کودکان ‌مبتلا به اختلالات روانی درمقایسه با مادران کودکان بامعلولیت جسمی‌ بیشتر بود (۰٫۰۰۱≥p).
نتیجه‌گیری: مادران کودکان مبتلا به اختلالات روانی و فرزند بامعلولیت جسمی، برای مدیریت هیجان‌های‌ برخاسته از موقعیت‌های تنش‌زا از طرحواره‌های‌ هیجانی و راهبردهای نظم‌جویی شناختی نامناسبی استفاده می‌کنند. استفاده از این راهبردهای نامناسب می‌تواند آن‌ها را درمعرض مشکلات روانی و اختلالات نیمه‌بالینی و بیماری سطح زیرآستانه‌ای قرار دهد.


مونا اسدیان، امیر مسعود امیر مظاهری، محمد کمالی،
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: رسانه‌ها آیینهٔ تمام‌نمای کنش‌ها و واکنش‌ها‌ و بازنمایی‌ها و نیز کلیشه‌سازی‌ها در جامعه هستند و در این مسیر، رسانه‌‌های تصویری با نمایش فیزیکی و تصویری تعامل‌ها، بازتاب بهتری از گروه‌های اجتماعی مختلف نظیر معلولان ارائه می‌کنند. این مطالعه با هدف بررسی تحلیل گفتمانی تطبیقی و برساخت‌گرایانه از سینمای ناتوانی قبل از انقلاب و دههٔ شصت ایران انجام شد. 
روش‌بررسی: روش اصلی پژوهش کیفی بود و با استفاده از تحلیل گفتمان فرهنگی‌تاریخی روث وداک صورت گرفت. نمونه‌گیری به‌‌شیوهٔ هدفمند غیراحتمالی انجام پذیرفت که یک‌فیلم از سینمای معلولیت دههٔ چهل و پنجاه و یک‌فیلم از سینمای معلولیت دههٔ شصت به‌کمک راهبردهای زبان‌شناختی روث وداک تحلیل گفتمان شد. 
یافته‌ها: ساخت اجتماعی سینمای معلولیت در مقوله‌بندی‌های مفهومی سینمای قبل از انقلاب مبتنی‌بر نبود کنشگری فعال معلولان در جامعه و انزوا و طرد اجتماعی بوده و درمقابل، سینمای دههٔ شصت بر ارائهٔ شخصیت سازگارپذیر با اطرافیان و دارای قوای یادگیری و ارتباطی تأکید دارد. 
نتیجه‌گیری: سینمای معلولیت در ایران براساس رویکرد سازه‌گرایی اجتماعی، مقولهٔ معلولیت را در قالب تحلیل گفتمان انتقادی بازنمایی کرده و نهادها و کنشگران دخیل در شکل‌گیری گفتمان معلولیت در دهه‌های قبل و بعد از انقلاب نقش مهمی دارند. 

زهرا ابراهیم، امیراشکان نصیری پور،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: افراد دارای معلولیت بخشی از جامعه به‌شمار می‌روند که به‌لحاظ موقعیتشان نیاز بیشتری به حمایت اجتماعی و دریافت خدمات مطلوب دارند. باتوجه به ضرورت خدمت‌رسانی کارا و اثربخش به افراد معلول، هدف از مطالعهٔ کیفی حاضر تبیین چالش‌های ارائهٔ خدمات به افراد دارای معلولیت در مراکز نگهداری بود.
روش‌بررسی: این مطالعه به‌صورت کیفی در سال ۱۳۹۹ انجام شد. جامعهٔ پژوهش را مدیران مراکز نگهداری افراد دارای معلولیت در تهران تشکیل دادند. در این پژوهش روش نمونه‌گیری هدف‌مند استفاده شد که پس از مصاحبه با نوزده نفر از مشارکت‌کنندگان اشباع اطلاعات به‌دست آمد. روش جمع‌آوری داده‌ها مصاحبهٔ نیمه‌ساختاریافته بود که با موافقت شرکت‌کنندگان ضبط، بازنویسی و تحلیل شد. برای تحلیل داده‌ها، روش تحلیل محتوای نهفته به‌کار رفت؛ همچنین برای بررسی توزیع فراوانی شرکت‌کنندگان در مطالعه برحسب متغیرهای دموگرافیک، از نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها منجربه استخراج سه طبقهٔ اصلی و پانزده زیرطبقه شامل عوامل فرهنگی-‌آموزشی (نبود فرهنگ‌سازی و ارتقای دانش عمومی، فقدان آموزش فردی و همگانی، معرفی‌نشدن منابع در زمینهٔ معلولیت، باورنداشتن توان‌مندی افراد دارای معلولیت، نبود آموزش و تربیت نیروی انسانی)، برنامه‌ریزی (فقدان بانک اطلاعاتی، فقدان برنامه‌های مدون ارائهٔ خدمات، نبود برنامهٔ افزایش پوشش خدمات، فقدان گایدلاین، فقدان برنامهٔ مشخص بهره‌گیری از ظرفیت افراد دارای معلولیت) و منابع، امکانات و زیرساخت‌های لازم (نبود کفایت تجهیزات و اقلام، کمبود‌‌های دارویی، منابع انسانی و مالی، فقدان حمایت‌های بین‌بخشی) شد.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌ها، سه عامل فرهنگی-آموزشی، برنامه‌ریزی و منابع، امکانات و زیرساخت‌های لازم به‌عنوان چالش‌های مهم‌تر ارائهٔ خدمات به افراد دارای معلولیت در مراکز نگهداری هستند.


محمدرضا زبردست، مهری حداد نارافشان، حسن شهابی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: یادگیری زبان انگلیسی مفید و حتی لازم است؛ بنابراین هدف مطالعهٔ حاضر بررسی اجرای رویکرد خودتنظیمی بر خواندن و درک مطلب زبان انگلیسی و ظرفیت خودپندارهٔ تحصیلی یادگیرندگان دارای معلولیت جسمی بود.
روش‌بررسی: روش پژوهش، نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری پژوهش را فراگیران دارای معلولیت جسمی مراجعه‌کننده به مرکز بهزیستی شهرستان رفسنجان تشکیل دادند. سی‌نفر داوطلب دارای معلولیت جسمی به‌روش نمونه‌گیری دردسترس وارد مطالعه شدند و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامهٔ خودپندارهٔ تحصیلی مارش (مارش، ۱۹۹۰) و آزمون درک مطلب (پال کارن، ۱۹۹۶) بود. ابتدا از هر دو گروه پیش‌آزمون گرفته شد. سپس گروه آزمایش دستورالعمل‌های خودتنظیمی را دریافت کرد؛ اما برای گروه گواه هیچ دستورالعملی ارائه نشد. تجزیه‌وتحلیل داده‌های آماری با استفاده از آزمون‌های تی زوجی و تی مستقل در نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۳ صورت گرفت. سطح معناداری آزمون‌ها ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج آزمون تی زوجی بیانگر معناداربودن استفاده از رویکرد خودتنظیمی برای گروه آزمایش در ارتقای میزان خواندن و درک مطلب زبان انگلیسی (۰٫۰۰۱=p) و خودپندارهٔ تحصیلی (۰٫۰۰۲=p) بود. همچنین نتایج آزمون تی مستقل دلالت بر معناداربودن تأثیر رویکرد خودتنظیمی بر میزان خواندن و درک مطلب (۰٫۰۰۳=p) و خودپندارهٔ تحصیلی (۰٫۰۰۱=p) این گروه داشت.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این پژوهش، روش خودتنظیمی توانست باعث افزایش میزان خواندن و درک مطلب زبان انگلیسی و خودپندارهٔ تحصیلی فراگیران دارای معلولیت جسمی شود.


زهره حامیان، محمد اسماعیل ابراهیمی، یحیی یاراحمدی، هوشنگ جدیدی، حمزه احمدیان،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش سبک زندگی سالم امر مهمی است که می‌تواند بسیاری از مشکلات ناشی از تغییرات شغلی و زندگی را کنترل نماید یا به تعویق اندازد و سلامت افراد را حفظ کند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سبک زندگی سالم بر تاب‌آوری و رضایت شغلی کارکنان دولتی دچار معلولیت جسمانی استان همدان انجام گرفت.
روش‌بررسی: پژوهش حاضر با روش نیمه‌آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه گواه انجام شد. جامعهٔ آماری پژوهش همۀ کارکنان دولتی دچار معلولیت جسمانی استان همدان در سال ۱۳۹۶ بالغ بر ۲۱۷ نفر بودند. از این جامعهٔ آماری، تعداد سی نفر به‌صورت هدفمند به‌عنوان آزمودنی‌ انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی ساده در یک گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه پانزده نفر). ابزار گردآوری داده‌ها در مراحل پیش‌آزمون و پس‌آزمون مقیاس تاب‌آوری کانر-دیویدسون (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳) و پرسشنامهٔ رضایت شغلی (اسمیت و همکاران، ۲۰۱۴) بود. برای گروه آزمایش، آموزش سبک زندگی سالم براساس مدل سازمان بهداشت جهانی (۲۰۱۳) درنظر گرفته شد و مداخلات در دوازده جلسۀ چهل‌وپنج دقیقهای انجام گرفت؛ اما به گروه گواه آموزش داده نشد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۵ با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) انجام شد. سطح معناداری آزمون‌ها ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، با کنترل اثرات پیش‌آزمون، آموزش سبک زندگی سالم می‌تواند میزان تاب‌آوری و رضایت شغلی کارکنان دولتی استان همدان را که دچار معلولیت جسمانی بودند، بهینه کند و افزایش دهد (۰٫۰۰۱>p).
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش، آموزش سبک زندگی سالم بر بهبود تاب‌آوری و رضایت شغلی کارکنان دولتی دچار معلولیت جسمانی تأثیرگذار است؛ بنابراین می‌توان برنامهٔ آموزشی سبک زندگی براساس مدل سازمان بهداشت جهانی را روش مؤثری برای ارتقای تاب‌آوری و رضایت شغلی کارمندان تلقی کرد.


رضا کرمی نژاد، پریسا امینی، مرضیه مخدومی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: تولد کودک با نیازهای ویژه سبب یأس، ناامیدی و ناکامی والدین می‌شود و پذیرش فرزند توسط والدین را دشوار می‌‌کند. این پژوهش با هدف طراحی برنامهٔ آموزش مثبت‌نگری مبتنی‌بر شفقت برای مادران دارای کودک خردسال با نشانگان داون و بررسی اثربخشی آن بر بهبود نگرش آن‌ها به کودک با نیازهای ویژه انجام شد. انجام شد.
روش‌بررسی: روش این پژوهش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری سه‌ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری را مادران کودکان با نشانگان داون کمتر از دو سال در استان یزد در آبان ۱۳۹۷ تشکیل دادند. نمونه شامل چهارده مادر بود که به‌شیوهٔ دردسترس، از شهرهای یزد، میبد و اردکان انتخاب شدند. پس از همتاسازی براساس سطح تحصیلات و وضعیت سن، به‌صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه هفت نفر). ابزار پژوهش مقیاس نگرش والدین نسبت به کودک با نیازهای ویژه (گوندر، ۲۰۰۲) بود. صرفاً برای گروه آزمایش چهارده جلسه آموزش مثبت‌نگری مبتنی‌بر شفقت ارائه شد. برای تحلیل داده‌ها آزمون‌ تی گروه‌های مستقل، آزمون مجذور کای (خی‌دو)، روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم‌افزار SSPS نسخهٔ ۲۰ در سطح معناداری ۰٫۰۵ صورت گرفت.
یافته‌ها: اثر زمان (۰٫۰۰۱>p)، اثر گروه (۰٫۰۴۳=p) و اثر تعامل بین زمان و گروه (۰٫۰۲۵=p) بر متغیر نگرش مادران به کودکان با نیازهای ویژه‌ معنادار بود. در گروه آزمایش بین میانگین نمرات متغیر مذکور در پیش‌آزمون-پس‌آزمون و پیش‌آزمون-پیگیری، تفاوت معنا‌دار وجود داشت (۰٫۰۰۱>p). همچنین در گروه آزمایش، میانگین نمرات متغیر نگرش مادران به کودکان با نیازهای ویژه‌ در مرحلۀ پیگیری (۳٫۷۶۰±۸۴٫۱۴۲) بیشتر از مرحلۀ پس‌آزمون (۳٫۱۸۴±۸۳٫۸۵۷) بود که تدام اثر مداخله را در مرحلۀ پیگیری نشان می‌دهد.
نتیجه‌گیری: باتوجه به یافته‌های پژوهش نتیجه گرفته می‌شود، برنامهٔ آموزش مثبت‌نگری مبتنی‌بر شفقت بر بهبود نگرش مادران به کودک با نیازهای ویژه اثربخشی دارد و می‌توان از این برنامه برای پذیرش معلولیت فرزند بهره گرفت.


سید مجتبی عقیلی، محمدتقی بادله شموشکی، زهرا قهرمان ایزدی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: وجود نقص عضو، بهداشت روانی و جسمانی افراد را با بحران مواجه کرده است؛ ازاین‌رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی‌بر پذیرش و تعهد بر امیدواری و شادکامی و درد مزمن در دختران ۲۰تا۵۰سالهٔ دارای معلولیت جسمی-حرکتی انجام پذیرفت.
روش‌بررسی: این پژوهش با روش نیمه‌‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و دورۀ پیگیری یک‌ماهه همراه با گروه گواه اجرا شد. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی دختران دارای معلولیت جسمی-حرکتی شهر ارسنجان تشکیل دادند که در سال ۱۳۹۹ به ادارهٔ بهزیستی شهر ارسنجان مراجعه کردند. نمونهٔ آماری سی دختر دارای معلولیت جسمی-حرکتی داوطلب شرکت در مطالعه بودند. شرکت‌کنندگان به‌طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از مقیاس امید به زندگی (اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۱)، پرسش‌نامهٔ شادکامی آکسفورد (آرگیل و همکاران، ۱۹۸۹) و پرسش‌نامهٔ مختصر درد (کلیلند، ۱۹۹۱) صورت گرفت. سپس صرفاً گروه آزمایش برنامهٔ درمان مبتنی‌بر پذیرش و تعهد را به‌مدت هشت جلسهٔ شصت‌دقیقه‌ای دریافت کرد. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تی برای مقایسهٔ میانگین‌های دو گروه مستقل، آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری ۰٫۰۵ با نرم‌افزار SPSS نسخهٔ ۲۴ انجام پذیرفت.
یافته‌ها: تغییرات در طول زمان برای متغیرهای امیدواری و درد مزمن (۰٫۰۰۱=pو شادکامی (۰٫۰۰۵=p) معنادار بود. تفاوت گروه‌های آزمایش و گواه برای متغیرهای امیدواری (۰٫۰۱۶=p) و شادکامی و درد مزمن (۰٫۰۰۱=p) معنادار بود. در گروه آزمایش در سه متغیر مذکور، تفاوت معناداری بین پیش‌آزمون و پس‌آزمون (۰٫۰۵>p) و پیش‌آزمون و پیگیری (۰٫۰۵>p) مشاهده شد؛ اما تفاوت معناداری بین پس‌آزمون و پیگیری در متغیرهای مذکور مشاهده نشد که نشان‌دهندهٔ تداوم تأثیر مداخله در مرحلهٔ پیگیری بود (۰٫۰۵<p).
نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج، درمان مبتنی‌بر پذیرش و تعهد بر افزایش امیدواری و شادکامی و کاهش درد مزمن در دختران دارای معلولیت جسمی-حرکتی اثربخش است و اثر درمان ثبات و پایداری دارد.


علی عبدالصمدی، امید علی مسعودی، محمودرضا محمدطاهری،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: رسانه‌ها نقش بسزایی در آموزش افراد دارای معلولیت و نیز آموزش سایر افراد جامعه درقبال افراد دارای معلولیت، ایفا می‌کنند. رسانه‌های امروز کشور کمتر به این رسالت مهم توجه داشته‌اند. این تحقیق با هدف شناخت بازنمایی افراد دارای معلولیت در رسانه‌های ایران انجام شد.
روش‌بررسی: پژوهش با رویکرد کیفی و با روش گراندد‌تئوری (داده‌بنیاد) انجام گرفت. به‌منظور نیل به هدف پژوهش، ابزار مصاحبه‌ٔ عمیق نیمه‌ساختاریافته به‌کار رفت. با یازده نفر از خبرگان رسانه‌ها در ایران مصاحبه شد. منظور از خبرگان رسانه در این پژوهش افرادی بودند که حداقل ده سال سابقهٔ کار رسانه‌ای ازجمله مطبوعات، خبرگزاری‌ها، رادیو و تلویزیون داشتند یا در صورت داشتن تجربهٔ کمتر از تحصیلات کارشناسی‌ارشد یا بیشتر مرتبط با حوزهٔ رسانه برخوردار بودند. همچنین برای اعتباربخشیدن به تحقیق از تکنیک مثلث‌سازی و دو نظریهٔ «برچسب‌زنی» و «استفاده و رضامندی» استفاده شد. کدگذاری سه‌گانه (مضمون و زیرمضمون و کد) برای تحلیل محتوای مصاحبه‌های عمیق نیمه‌ساختاریافته به‌کار رفت.
یافته‌ها: یافته‌ها در قالب سیزده زیرمقوله و شش مقولهٔ اصلی ظهور یافت. سیاست‌گذاری رسانه‌ای، شناسایی نیازها، آموزش عمومی، آموزش افراد دارای معلولیت، بازتاب اخبار افراد دارای معلولیت و گسترش سخت‌افزاری و نرم‌افزاری رسانه‌های نمایشی برای افراد دارای معلولیت به‌عنوان مقوله‌های اصلی مشخص شدند.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش، تأسیس شبکه‌های رادیویی، تلویزیونی، تخصیص بخشی از اخبار خبرگزاری‌ها به جمعیت معلول کشور و به‌کارگیری هنرمندان دارای معلولیت در عرصه‌های هنرهای نمایشی تئاتر و سینما می‌تواند موجب بازنمایی بهتر و ارتقای سطح اجتماعی زندگی افراد دارای معلولیت شود.


لیلا فرهادی، سعید صادقی بروجردی، سعید قایینی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: تعداد نسبتاً کمی از افراد دارای معلولیت به‌طور منظم در ورزش شرکت می‌کنند. دلایل این نابرابری طیفی از عوامل فردی و اجتماعی و محیطی بوده که در مطالعات و گزارش‌های متعددی شناسایی شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه‌های مؤثر بر مشارکت افراد دارای معلولیت جسمی‌حرکتی در فعالیت‌های ورزشی بود.
روش‌بررسی: روش تحقیق از نوع کیفی بود و به‌روش تحلیل مضمونی انجام شد. جامعهٔ مشارکت‌کنندگان را تمامی معلولان جسمی‌حرکتی، کارشناسان و مسئولان سازمان‌ها و هیئت‌های ورزشی و نیز سایر ارگان‌های مرتبط با معلولان تشکیل دادند و افرادی انتخاب شدند که دارای تجربهٔ زیسته در این حوزه بودند. نمونه‌گیری در این تحقیق به‌‌روش هدفمند و دردسترس انجام شد و نمونه‌گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. ابزار گردآوری داده‌‌ها مصاحبهٔ عمیق بود. تجزیه‌و‌تحلیل داده‌های مصاحبه با استفاده از تکنیک کدگذاری تا رسیدن به ترسیم شبکهٔ مضامین و نرم‌افزار ان‌ویوو نسخهٔ ۱۰ صورت گرفت.
یافته‌ها: در این پژوهش استخراج شش مضمون و چهارده زیرمضمون انجام گرفت. تبلیغات، امکانات و تجهیزات برای جذب، حامی مالی، حمایت همه‌جانبه و نقش سازمان‌ها به‌عنوان شش مضمون شناخته شد.
نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج حاصل از پژوهش می‌توان نتیجه‌گیری کرد، عوامل متعددی ازجمله عوامل اجتماعی، زیربنای فرهنگی، اقتصادی و وجودنداشتن تجهیزات و امکانات ورزشی در مشارکت معلولان در فعالیت‌های ورزشی نقش دارد. وجود مشکلات اقتصادی، حمایت‌نکردن سازمان‌‌های ورزشی از ورزش معلولان و ناتوانی آن‌ها در خرید تجهیزات ورزشی و فراهم‌کردن امکانات بر دامنه‌ٔ این مشکلات می‌افزاید.


علی عبدالصمدی، امید علی مسعودی، محمودرضا محمدطاهری،
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: رسانه‌ها به‌ویژه رسانه‌های اجتماعی نقش بسزایی در آموزش افراد دارای معلولیت و نیز آموزش سایر افراد جامعه درقبال افراد دارای معلولیت دارند. رسانه‌های امروز کشور کمتر به این رسالت مهم توجه داشته‌اند. تحقیق حاضر با هدف شناخت بازنمایی افراد دارای معلولیت در رسانه‌های اجتماعی و نیز نقش این‌گونه رسانه‌ها در ارتقای شرایط زندگی این افراد صورت گرفت.
روش‌بررسی: این پژوهش با روش کیفی انجام پذیرفت. به‌منظور نیل به هدف پژوهش از ابزار مصاحبهٔ عمیق و نیمه‌ساختاریافته استفاده شد. با یازده نفر از خبرگان رسانه‌ها در ایران مصاحبه صورت گرفت که همگی حداقل ده سال سابقهٔ کار رسانه‌ای داشتند یا درصورت داشتن تجربهٔ کمتر، از تحصیلات کارشناسی‌ارشد یا بیشتر مرتبط با حوزهٔ رسانه برخوردار بودند. همچنین به‌منظور اعتباربخشیدن به تحقیق، تکنیک مثلث‌سازی و نظریهٔ «برچسب‌زنی» به‌کار رفت. از کدگذاری سه‌گانه (مقوله، زیرمقوله، کد) برای تحلیل محتوای مصاحبه‌های عمیق و نیمه‌ساختاریافته استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های این پژوهش در سه مقوله و شش زیرمقوله ارائه شد. مضمون‌های شناسایی و طبقه‌بندی نیازهای معلولان (با زیرمضمون‌های اطلاع‌رسانی عمومی، استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای اشتراک‌گذاری و بازتاب فعالیت‌های افراد دارای معلولیت)، ارتقای سطح ارتباطات اجتماعی افراد دارای معلولیت ازطریق فضای مجازی (با زیرمضمون‌های آموزش به افراد دارای معلولیت و جامعه برای ایجاد تعامل مثبت و دوسویه، ایجاد ارتباط بین افراد دارای معلولیت و دیگر افراد) و ایجاد تشخص اجتماعی (با زیرمضمون‌های ایجاد گروه در فضای مجازی توسط افراد دارای معلولیت، ایجاد کانال در فضای مجازی توسط افراد دارای معلولیت) شناسایی شد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج پژوهش، استفاده از فضای مجازی به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی توانسته است موجب ارتقای سطح اجتماعی زندگی افراد دارای معلولیت شود.



صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات ناتوانی (علمی- پژوهشی) می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Middle Eastern Journal of Disability Studies

Designed & Developed by : Yektaweb