هدف: اختلال نقصتوجه- بیشفعالی یکی از اختلالات بسیار شایع در دوران کودکی است که همواره مورد توجه متخصصان سلامت روان بوده است. این اختلال میتواند پیامدهای منفی در تمامی جوانب زندگی فرد داشته باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسهٔ اثربخشی برنامهٔ ورزش مغزی و فرزنددرمانی مبتنیبر رابطهٔ والد-کودک بر نشانگان این اختلال بود.
روشبررسی: روش پژوهش نیمهتجربی از نوع پیشآزمون -پسآزمون با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری شامل تمامی کودکان با اختلال نقصتوجه/بیشفعالی بود که به مراکز مشاورهٔ شهرستان گرگان مراجعه کرده بودند. از بین کودکان واجد شرایط با روش نمونهگیری تصادفی ساده، ۳۰ نفر از دانشآموزان پسر ۷ تا ۱۱ ساله به همراه والدینشان انتخاب شدند. این افراد در دو گروه آزمایش (۱۰ نفر در گروه ورزش مغزی و ۱۰ نفر در گروه فرزنددرمانی) و یک گروه گواه (۱۰ نفر) بهصورت تصادفی گمارده شدند. پیش از شروع مداخله با استفاده از پرسشنامهٔ کانرز از گروهها پیشآزمون گرفته شد. سپس گروههای آزمایش تحت روشهای درمانی قرار گرفتند. پس از آن از هر سه گروه پسآزمون و بعد از گذشت دو ماه، از گروهها آزمون پیگیری به عمل آمد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس مکرر در سطح معناداری (۰٫۰۵=α) با بستهٔ نرمافزار SPSS نسخهٔ ۲۴ استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش نشانگان نقصتوجه-بیشفعالی اثربخش بودند (۰٫۰۰۱p<)، با این وجود اثربخشی روش ورزش مغزی از فرزنددرمانی بیشتر بود (۰٫۰۰۱p<).
نتیجهگیری: با توجه به اثربخشی هر دو روش، پیشنهاد میشود از این روشهای آموزشی بهمنظور بهبود وضعیت کودکان با اختلال نقصتوجه/بیشفعالی در خانه و مدرسه استفاده شود.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |