1- دانشگاه ازاد اسلامی
چکیده: (141 مشاهده)
زمینه و هدف: طرحوارههای ناسازگار اولیه که به شدت ناکارآمد هستند ممکن است با تحت تأثیر قرار دادن تجربه هیجانی افراد موجب ناتوانی در زندگی فردی و اجتماعی شده و عملکرد خانوادگیشان را تحت تأثیر قرار دهند. هدف پژوهش حاضر تبیین عملکرد خانواده بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل بود.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متأهل منطقه 1 شهر تهران در سال 1398 بود که به روش نمونهگیری در دسترس از میان آنها 350 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه سنجش خانوادگی مکمستر ساخته اپشتاین و همکاران (1983)؛ پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (1998) بود. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش و پرت، جهت تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری، نرم افزار ایموس و سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافتهها: در پژوهش حاضر عملکرد خانواده براساس راهبردهای مثبت تنظیم هیجان (001/0>P) و راهبردهای منفی تنظیم هیجان (011/0=P) قابل تبیین بود. رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و عملکرد خانواده به واسطه راهبردهای منفی تنظیم هیجان قابل تبیین بود (036/0=P).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که راهبردهای منفی تنظیم هیجان رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و عملکرد خانواده را در زنان متأهل میانجیگری میکنند.زمینه و هدف: طرحوارههای ناسازگار اولیه که به شدت ناکارآمد هستند ممکن است با تحت تأثیر قرار دادن تجربه هیجانی افراد موجب ناتوانی در زندگی فردی و اجتماعی شده و عملکرد خانوادگیشان را تحت تأثیر قرار دهند. هدف پژوهش حاضر تبیین عملکرد خانواده بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل بود.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متأهل منطقه 1 شهر تهران در سال 1398 بود که به روش نمونهگیری در دسترس از میان آنها 350 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه سنجش خانوادگی مکمستر ساخته اپشتاین و همکاران (1983)؛ پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (1998) بود. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش و پرت، جهت تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری، نرم افزار ایموس و سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافتهها: در پژوهش حاضر عملکرد خانواده براساس راهبردهای مثبت تنظیم هیجان (001/0>P) و راهبردهای منفی تنظیم هیجان (011/0=P) قابل تبیین بود. رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و عملکرد خانواده به واسطه راهبردهای منفی تنظیم هیجان قابل تبیین بود (036/0=P).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که راهبردهای منفی تنظیم هیجان رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و عملکرد خانواده را در زنان متأهل میانجیگری میکنند.زمینه و هدف: طرحوارههای ناسازگار اولیه که به شدت ناکارآمد هستند ممکن است با تحت تأثیر قرار دادن تجربه هیجانی افراد موجب ناتوانی در زندگی فردی و اجتماعی شده و عملکرد خانوادگیشان را تحت تأثیر قرار دهند. هدف پژوهش حاضر تبیین عملکرد خانواده بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل بود.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متأهل منطقه 1 شهر تهران در سال 1398 بود که به روش نمونهگیری در دسترس از میان آنها 350 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه سنجش خانوادگی مکمستر ساخته اپشتاین و همکاران (1983)؛ پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (1998) بود. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش و پرت، جهت تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری، نرم افزار ایموس و سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافتهها: در پژوهش حاضر عملکرد خانواده براساس راهبردهای مثبت تنظیم هیجان (001/0>P) و راهبردهای منفی تنظیم هیجان (011/0=P) قابل تبیین بود. رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و عملکرد خانواده به واسطه راهبردهای منفی تنظیم هیجان قابل تبیین بود (036/0=P).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که راهبردهای منفی تنظیم هیجان رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و عملکرد خانواده را در زنان متأهل میانجیگری میکنند.زمینه و هدف: طرحوارههای ناسازگار اولیه که به شدت ناکارآمد هستند ممکن است با تحت تأثیر قرار دادن تجربه هیجانی افراد موجب ناتوانی در زندگی فردی و اجتماعی شده و عملکرد خانوادگیشان را تحت تأثیر قرار دهند. هدف پژوهش حاضر تبیین عملکرد خانواده بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل بود.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متأهل منطقه 1 شهر تهران در سال 1398 بود که به روش نمونهگیری در دسترس از میان آنها 350 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه سنجش خانوادگی مکمستر ساخته اپشتاین و همکاران (1983)؛ پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (1998) بود. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش و پرت، جهت تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری، نرم افزار ایموس و سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافتهها: در پژوهش حاضر عملکرد خانواده براساس راهبردهای مثبت تنظیم هیجان (001/0>P) و راهبردهای منفی تنظیم هیجان (011/0=P) قابل تبیین بود. رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و عملکرد خانواده به واسطه راهبردهای منفی تنظیم هیجان قابل تبیین بود (036/0=P).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که راهبردهای منفی تنظیم هیجان رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و عملکرد خانواده را در زنان متأهل میانجیگری میکنند.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
روانشناسی دریافت: 1399/2/21 | پذیرش: 1399/4/4