زمینه و هدف: اسکیزوفرنی اختلالی است که باوجود آنکه درصد کمی از افراد جامعه را مبتلا میکند، خسارات هنگفتی بهبار میآورد. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری شدت علائم مثبت بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی براساس روابط موضوعی، واقعیتسنجی و کارکرد خانواده بود.
روشبررسی: مطالعهٔ حاضر بهروش همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعهٔ آماری شامل ۲۵۰ نفر از بیماران مراجعهکننده به بیمارستان ۵۰۵ شهر تهران در سال ۱۳۹۸ بود که با استفاده از نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان به مقیاس کارکرد خانواده (اپستاین و همکاران، ۱۹۸۳)، پرسشنامۀ روابط موضوعی و واقعیتسنجی بل (بل و همکاران، ۱۹۸۶) و مقیاس علائم مثبت و منفی اسکیزوفرنی (کی و همکاران، ۱۹۸7) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری با نرمافزارهای آماری SPSS نسخهٔ ۲۲ و AMOS نسخۀ ۲۲ تحلیل شدند. سطح معناداری آزمونها در این پژوهش، ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که ضریب مسیر مستقیم بین روابط موضوعی بر شدت علائم مثبت (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۲۳=β( مثبت و معنادار است و ضرایب مسیر بین کارکرد خانواده بر شدت علائم مثبت (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۴۴=β( و بین روابط موضوعی بر واقعیتسنجی (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۲۲=β( مثبت و معنادار است. همچنین ضرایب مسیر بین کارکرد خانواده بر واقعیتسنجی (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۲۴-=β( و بین واقعیتسنجی بر شدت علائم مثبت (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۲۹-=β( منفی و معنادار است. درنهایت، ضریب مسیر غیرمستقیم بین روابط موضوعی بر شدت علائم مثبت (۰٫۰۰۱>p، ۰٫۴۵=β( مثبت و معنادار است. شاخصهای نکویی برازش محاسبهشدهٔ روابط بین شدت علائم مثبت، روابط موضوعی، واقعیتسنجی و کارکرد خانواده نشان داد که واقعیتسنجی، رابطهٔ بین روابط موضوعی و کارکرد خانواده را با علائم مثبت اسکیزوفرنی میانجیگری میکند (۰٫۸۹=AGFI، ۰٫۰۶۶=RMSEA).
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش میتوان گفت که روابط موضوعی و کارکرد خانواده با نقش میانجی واقعیتسنجی میتوانند مدل مطلوبی برای پیشبینی شدت علائم مثبت باشند که میتوان در سطوح درمانی از این مدل استفاده کرد.