زمینه و هدف: آموزش نظریهٔ ذهن با فرایندهای شناختی و عاطفی زبان ارتباط دارد. آیا آموزش نظریهٔ ذهن میتواند توانشهای زبانی کودکان با ناتوانی هوشی را توضیح دهد؟ پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش نظریهٔ ذهن بر بهبود توانشهای زبانشناختی (نحوشناسی، معناشناسی، واجشناسی) کودکان با ناتوانی هوشی آموزشپذیر انجام پذیرفت.
روشبررسی: روش پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی دانشآموزان ۷تا۹ساله با ناتوانی هوشی آموزشپذیر تشکیل دادند که توانش زبانی ضعیفی داشتند و در مدرسهٔ استثنایی تربیت شهر بانه در سال ۹۸-۱۳۹۷ مشغول به تحصیل بودند. از بین جامعهٔ آماری چهل نفر (بیست پسر و بیست دختر) با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام بیست نفر) قرار گرفتند. جمعآوری اطلاعات در مراحل پیشآزمون و پسآزمون در هر دو گروه با استفاده از آزمون تحول زبان (TOLD.p3) (حسنزاده و مینایی، ۱۳۷۹) انجام پذیرفت. صرفاً گروه آزمایش بهمدت شانزده جلسه بهصورت دو بار در هفته بهمدت بیست تا سی دقیقه، آموزش نظریهٔ ذهن را دریافت کرد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس چندمتغیری دوعاملی در نرمافزار SPSS نسخهٔ ۲۴ صورت گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد، آموزش نظریهٔ ذهن بر بهبود توانش نحوشناسی (۰٫۰۰۲=p) و معناشناسی (۰٫۰۰۱>p) دانشآموزان با ناتوانی هوشی آموزشپذیر مؤثر بود؛ اما بر بهبود توانش واجشناسی تأثیر معناداری نداشت (۰٫۰۶۸=p). همچنین تأثیر آموزش نظریهٔ ذهن در بین دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معناداری نداشت (۰٫۳۵۰=p).
نتیجهگیری: براساس نتایج مطالعه، ازطریق آموزش نظریهٔ ذهن میتوان توانش نحوشناسی و معناشناسی دانشآموزان با ناتوانی هوشی را بهبود بخشید.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |