زمینه و هدف: اختلال
فلج مغزی معمولاً در ابتدای زندگی رخ میدهد و به طور مادام العمر وجود داشته و تمام جنبههای رشد فرد را در سراسر زندگی تحت تأثیر قرار داده و میتواند از کارآیی فرد و خانواده بکاهد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه مصاحبه انگیزشی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با
فلج مغزی بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نظر نوع هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، شبه آزمایشی از نوع گروه های نابرابر است. جامعه آماری مورد نظر پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزندان با
فلج مغزی مراجعهکننده به مراکز آموزشی و توانبخشی معلولین جسمی حرکتی شهر کرمانشاه در سال 1399 بود. نمونه پژوهش 34 نفر از مادران داوطلب بودند که بر اساس نتایج ناشی از پیش آزمون (رضایت زناشویی و خودکارآمدی) و ملاک های ورود انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (مصاحبه انگیزشی 11)، (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد 10) و (گروه گواه 13 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1997) و خودکارآمدی شرر (1982) استفاده شد. گروه های آزمایشی 13 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با توجه به رویکرد هیز (2008) و 11 جلسه مصاحبه انگیزشی مبتنی بر رویکرد فیلدز (2006) را بهصورت هفته ای یکبار دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس آمیخته با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر نشان داد که بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و مصاحبه انگیزشی از نظر اثربخشی بر رضایت زناشویی تفاوتی وجود نداشت ولی نتایج حاصل از پیگیری مداخله نشان داد که مصاحبه انگیزشی بر خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با
فلج مغزی مؤثرتر است (001/0≥
P).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، میتوان رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای کودکان مبتلا به
فلج مغزی را با به کارگیری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و مصاحبه انگیزشی بهبود بخشید.