چکیده: (46 مشاهده)
زمینه و هدف: کارکنان زندان به دلیل ارتباط با زندانیان و مجرمان با فشارها و تنشهای فراوانی مواجه هستند که این موارد سبب افزایش ازخودبیگانگی شغلی و فرسودگی شغلی در آنان میشود. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش هستیشناختی مبتنی بر نظریه گیدنز بر ازخودبیگانگی شغلی و فرسودگی شغلی در کارکنان مرد زندان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش کارکنان مرد زندانهای استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1397 بودند. نمونه این پژوهش 30 نفر از کارکنان داوطلب واجد شرایط زندانها بودند که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند وارد مطالعه شدند. نمونهها به روش تصادفی در دو گروه مساوی گمارده و گروه آزمایش 10 جلسه 60 دقیقهای (یک جلسه در هفته) تحت آموزش هستیشناختی مبتنی بر نظریه گیدنز قرار گرفت و گروه گواه آموزشی ندید. گروهها در مراحل پیشآزمون و پسآزمون به پرسشنامههای ازخودبیگانگی شغلی بوئری (2001) و فرسودگی شغلی مسلچ و جکسون (1981) پاسخ دادند و دادهها با روشهای خیدو، تی مقایسه میانگینهای دو گروه مستقل و تحلیل کوواریانس تکمتغیری در نرمافزار SPSS-23 در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحلیلها نشان داد که گروههای آزمایش و گواه از نظر سطح تحصیلات، سن، پست سازمانی و سابقه کار تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>). دیگر نتایج نشان داد که گروههای آزمایش و گواه پس از حذف اثر پیشآزمون، در مرحله پسآزمون از نظر متغیرهای ازخودبیگانگی شغلی و فرسودگی شغلی تفاوت معناداری داشتند (001/0>P). به عبارت دیگر، آموزش هستیشناختی مبتنی بر نظریه گیدنز باعث کاهش نمرات ازخودبیگانگی شغلی و فرسودگی شغلی در کارکنان مرد زندان شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش هستیشناختی مبتنی بر نظریه گیدنز نقش موثری در کاهش ازخودبیگانگی شغلی و فرسودگی شغلی کارکنان مرد زندان داشت. بنابراین، مشاوران و روانشناسان زندانها میتوانند از روش آموزش هستیشناختی جهت بهبود ویژگیهای شغلی کارکنان مرد زندان استفاده کنند.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
روانشناسی