چکیده
زمینه و هدف: احساس تنهایی، از مشکلات شایع دوران جوانی است که میتواند دانشجویان را از انگیزهٔ دستیافتن به خودشکوفایی و کارآمدی باز دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیلگر احساس تنهایی در رابطهٔ بین معنا در زندگی و خودشکوفایی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد.
روشبررسی: این پژوهش، مطالعهای مقطعی از نوع همبستگی بود که بااستفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعهٔ آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شیراز در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ تشکیل دادند. از بین آنان دویست نفر بهروش نمونهگیری دردسترس بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری دادهها فرم کوتاه مقیاس احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی برای بزرگسالان (دیتوماسو و همکاران، ۲۰۰۴) و پرسشنامهٔ خودشکوفایی (جونز و کراندال، ۱۹۸۶) و پرسشنامهٔ معنا در زندگی (استگر و همکاران، ۲۰۰۶) بود. دادهها در نرمافزارهای SPSS نسخهٔ ۲۴ و SmartPLS نسخهٔ ۳ بهروش مدلسازی معادلات ساختاری در سطح معناداری ۰٫۰۵ تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد، معنا در زندگی اثر مستقیم مثبت و معنادار (۰٫۰۰۱>p و ۰٫۴۶۴=β) و احساس تنهایی اثر مستقیم منفی و معنادار (۰٫۰۰۱>p و ۰٫۴۰۹-=β) بر خودشکوفایی داشت؛ بهعلاوه احساس تنهایی دارای اثر تعدیلگر بر رابطهٔ بین معنا در زندگی و خودشکوفایی بود (۰٫۰۰۱=p و ۰٫۱۲۲-=β)؛ همچنین شاخص برازش در سطح مناسبی بود (۰٫۰۷۳SRMR= و ۰٫۴۰۵GOF=).
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش مبنیبر نقش تعدیلگر احساس تنهایی در رابطهٔ بین معنا در زندگی و خودشکوفایی در دانشجویان دانشگاه آزاد، کاهش تجربهٔ احساس تنهایی منجربه یافتن معنا در زندگی و درنتیجه ایجاد انگیزه در دانشجویان برای دستیافتن به خودشکوفایی میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |