چکیده
زمینه و هدف: بیماران افسرده انعطافپذیری شناختی کم و افکار خودآیند منفی زیادی دارند. هدف پژوهش حاضر، مقایسهٔ اثربخشی طرحوارهدرمانی و درمان شناختیرفتاری بر انعطافپذیری شناختی و افکار خودآیند منفی در بیماران دارای اختلال افسردگی اساسی بود.
روشبررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعۀ کارآزمایی بالینی تصادفی سهگروهی با طراحی پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری یکماهه همراه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری را تمامی بیماران دارای تشخیص اختلال افسردگی اساسی در کلینیکهای انتخاب نو و آریاز تهران در نیمهٔ اول سال ۱۴۰۱ تشکیل دادند. چهلوپنج نفر از بیماران داوطلب واجد شرایط بهشیوهٔ دردسترس بهروش تخصیص تصادفی با استفاده از جدول اعداد تصادفی در دو گروه مداخله و یک گروه گواه (هرگروه پانزده نفر) قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری دادهها شامل پرسشنامهٔ انعطافپذیری شناختی (دنیس و وندر وال، ۲۰۱۰) و پرسشنامهٔ افکار خودآیند (هالن و کندال، ۱۹۸۰) بود. درمانها فقط برای گروههای مداخله اجرا شد. دادهها با استفاده از آزمونهای دقیق فیشر، آنالیز واریانس یکطرفه، تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری ۰٫۰۵ توسط نرمافزار SPSS نسخهٔ ۲۴ تحلیل شدند.
یافتهها: در مراحل پسآزمون و پیگیری، تفاوت معناداری بین گروههای مداخله و گروه گواه در متغیرهای انعطافپذیری شناختی و افکار خودآیند منفی وجود داشت (۰٫۰۰۱>p). در مرحلهٔ پسآزمون، تفاوت معناداری بین اثربخشی دو روش درمانی در کاهش نمرات افکار خودآیند منفی (۰٫۰۰۱>p) و افزایش نمرات انعطافپذیری شناختی (۰٫۰۱۳=p) مشاهده شد؛ بهطوریکه درمان شناختیرفتاری تأثیر بیشتری داشت. در مرحلهٔ پیگیری، درمان شناختیرفتاری درمقایسه با طرحوارهدرمانی در کاهش نمرات افکار خودآیند منفی مؤثرتر بود (۰٫۰۰۹=p)؛ اما در افزایش انعطافپذیری شناختی تفاوت معناداری بین درمانها مشاهده نشد (۰٫۱۰۱=p).
نتیجهگیری: هر دو روش طرحوارهدرمانی و درمان شناختیرفتاری در افزایش انعطافپذیری شناختی و کاهش افکار خودآیند منفی بیماران مؤثر است؛ اما درمان شناختیرفتاری مؤثرتر از طرحوارهدرمانی است؛ درنتیجه میتوان از هر دو رویکرد برای افزایش انعطافپذیری شناختی و کاهش افکار خودآیند منفی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بهره برد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |