زمینه و هدف: مراجعهٔ روزافزون مراجعان متقاضی طلاق به مراکز مشاوره و نیز گزارشهای دادگستری، حاکیاز افزایش و رشد رابطهٔ فرازناشویی بهعنوان یکی از دلایل طلاق در کشور است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی روانرنجوری در رابطهٔ بین سبکهای دلبستگی عاشقانه و روابط فرازناشویی در میان زوجین مراجعهکننده جهت طلاق بود.
روشبررسی: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعهٔ آماری پژوهش حاضر را تمامی زوجین مراجعهکننده جهت طلاق به مراکز مشاورهٔ ادارهٔ دادگستری در مناطق ۱، ۲، ۳ و ۴ شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. برای تعیین حجم نمونه باتوجه به تعداد متغیرهای مشاهدهشده و تخصیص ضریب ۲۰ برای هر متغیر مشاهدهشده و با احتساب احتمال وجود پرسشنامههای ناقص، ۲۷۰ نفر بهعنوان حجم نمونه بهروش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهٔ روابط فرازناشویی (گلس و رایت، ۱۹۹۲)، پرسشنامهٔ بازنگریشدۀ شیوههای رفتاری (فارمن و وهنر، ۱۹۹۹) و پرسشنامۀ بازنگریشدۀ شخصیت پنجعاملی نئو (مککری و کاستا، ۱۹۹۲) بود. تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با نرمافزارهای SPSS نسخهٔ ۱۸ و AMOS نسخهٔ ۲۳ در سطح معناداری ۰٫۰۵ صورت گرفت.
یافتهها: سبکهای دلبستگی ایمن (۰٫۰۰۱>p و ۰٫۲۶۴-=β)، پریشان (۰٫۰۰۱>p و ۰٫۲۹۷=β) و گسسته(۰٫۰۰۱>p و ۰٫۱۹۷=β) و همچنین روانرنجوری (۰٫۰۰۱>p و ۰٫۱۸۷=β) اثر مستقیم و معناداری بر روابط فرازناشویی داشتند. سبکهای دلبستگی ایمن (۰٫۰۰۱>p و ۰٫۳۵۹-=β)، پریشان (۰٫۰۰۱>p و ۰٫۳۳۱=β) و گسسته (۰٫۰۰۱>p و ۰٫۲۷۰=β) با میانجیگری روانرنجورخویی بر روابط فرازناشویی اثر غیرمستقیم و معناداری داشتند. همچنین مدل اندازهگیری متغیرهای پژوهش، مدلی مناسب بود (۲٫۷۴۸=df/۲x، ۰٫۹۵۷=CFI، ۰٫۹۹۳=GFI، ۰٫۹۶۳=NFI، ۰٫۰۴۲=RMSEA).
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش مبنی بر نقش میانجی روانرنجوری در رابطهٔ بین سبکهای دلبستگی عاشقانه با روابط فرازناشویی در زوجین مراجعهکننده به مراکز جهت طلاق، باید به ویژگیهای شخصیتی افراد در کاهش میزان طلاق توجه داشت.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |