زمینه و هدف: طلاق عاطفی نوعی نابهنجاری در نظام خانواده است که به جدایی زوجین منجر نمیشود. هدف پژوهش حاضر، مدلیابی رابطهٔ بین اثر هوش معنوی و طرحوارههای ناسازگار اولیه با طلاق عاطفی با نقش میانجی نگرش به روابط فرازناشویی در زنان مراجعهکننده به مراکز روانشناختی اهواز بود.
روشبررسی: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که در آن رابطهٔ بین متغیرها در قالب تحلیل مسیر بررسی شد. جامعهٔ آماری را تمامی زنان مراجعهکننده به مراکز روانشناختی شهر اهواز در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند که بهروش نمونهگیری دردسترس تعداد ۲۶۴ نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامهٔ طلاق عاطفی (گاتمن، ۱۹۹۴)، مقیاس هوش معنوی (عبداللهزاده و همکاران، ۱۳۸۷)، پرسشنامهٔ طرحوارههای ناسازگار اولیۀ یانگ (یانگ، ۱۹۹۸) و مقیاس نگرش به روابط فرازناشویی (واتلی، ۲۰۰۸) برای نمونهها اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS نسخهٔ ۲۵ و AMOS نسخهٔ ۲۵ صورت گرفت. سطح معناداری آزمونها ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافتهها: هوش معنوی دارای اثر منفی و مستقیم بر طلاق عاطفی (۰٫۵۳-=β، ۰٫۰۰۱>p) و نگرش به روابط فرازناشویی دارای اثر مثبت و مستقیم بر طلاق عاطفی (۰٫۳۰=β، ۰٫۰۰۱>p) بود. هوش معنوی دارای اثر منفی و مستقیم بر نگرش به روابط فرازناشویی (۰٫۴۶-=β، ۰٫۰۰۱>p) و طرحوارههای ناسازگار اولیه دارای اثر مثبت و مستقیم بر نگرش به روابط فرازناشویی (۰٫۴۰=β، ۰٫۰۰۱>p) بود. همچنین اثر غیرمستقیم هوش معنوی بر طلاق عاطفی با نقش واسطهای نگرش به روابط فرازناشویی برابر با ۰٫۱۶- بود (۰٫۰۰۱>p). اثر غیرمستقیم طرحوارههای ناسازگار اولیه بر طلاق عاطفی با نقش واسطهای نگرش به روابط فرازناشویی برابر با ۰٫۱۲ بود (۰٫۰۰۱>p). بهعلاوه، شاخصهای نکویی برازش از برازش مطلوب الگو با دادههای گردآوریشده حمایت کردند (۲٫۲۰۱=df/۲X، ۰٫۹۸=TLI، ۰٫۹۹=IFI،۰٫۹۹=NFI، ۰٫۹۹=CFI، ۰٫۹۸=GFI، ۰٫۹۸=AGFI، ۰٫۰۶۸=RMSEA).
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش، نگرش به روابط فرازناشویی در رابطهٔ بین هوش معنوی و طرحوارههای ناسازگار اولیه با طلاق عاطفی نقش میانجی دارد. یافتههای پژوهش گام مهمی درجهت شناخت عوامل مؤثر در طلاق عاطفی زنان است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |