زمینه و هدف: یکی از روشهای احتمالاً مؤثر در بهبود عوارض افسردگی، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر خودکارآمدی، تابآوری و امید به زندگی در دانشآموزان دختر مبتلا به افسردگی غیربالینی انجام شد.
روشبررسی: این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعهٔ پژوهش را همهٔ دانشآموزان دختر دورۀ متوسطهٔ دوم مبتلا به افسردگی غیربالینی شهر اهواز در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ تشکیل دادند. برای انجام پژوهش پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه سی نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش هشت جلسهٔ نوددقیقهای (یک جلسه در هفته) بهصورت گروهی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مبتنیبر مدل گراس را دریافت کرد؛ اما گروه گواه آموزشی ندید. دادهها با پرسشنامۀ افسردگی بک-ویراست دوم (بک و همکاران، ۱۹۹۶)، مقیاس خودکارآمدی (شرر و همکاران، ۱۹۸۲)، مقیاس تابآوری کانر-دیویدسون (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳) و پرسشنامۀ امید به زندگی (اسنایدر و همکاران، ۱۹۹۱) جمعآوری شدند. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون خیدو و روش تحلیل کوواریانس تکمتغیری در نرمافزار SPSS نسخهٔ ۲۴ صورت گرفت. سطح معناداری آزمونها ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، گروه آزمایش و گروه گواه در مرحلهٔ پسآزمون از نظر متغیرهای خودکارآمدی، تابآوری و امید به زندگی تفاوت معناداری با هم داشتند (۰٫۰۰۱p<). براساس مقادیر مجذور اتا، ۸۰٫۴درصد از تغییرات خودکارآمدی، ۹۴٫۲درصد از تغییرات تابآوری و ۸۳٫۳درصد از تغییرات امید به زندگی در گروه آزمایش ناشیاز اعمال آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر افزایش خودکارآمدی، تابآوری و امید به زندگی در دانشآموزان دختر مبتلا به افسردگی غیربالینی اثربخشی دارد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |