زمینه وهدف: روانشناسی مثبتنگر در پاسخ به نقصها و توجه به نقاط قوت افراد میتواند به بیماران روانی در داشتن زندگی بهتر کمک کند؛ ازاینرو هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخلهٔ روانشناسی مثبتنگر بر شادکامی و حس خوب در بیماران روانی مزمن بود.
روشبررسی: روش این پژوهش نیمهآزمایشی، از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه با گروه گواه بود. جامعهٔ آماری را تمامی بیماران روانی مزمن زن مرکز شبانهروزی مهرآنا شهر زاهدان در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ تشکیل دادند. از میان آنها سی نفر بهروش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. سپس بهطور تصادفی در دو گروه پانزدهنفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای استفادهشده شامل پرسشنامهٔ شادکامی آکسفورد (هیل و آرگایل، ۲۰۰۲) و پرسشنامهٔ حس خوب (تقیزاده و امیر اردهجانی، ۱۳۹۶) بود. مداخلهٔ روانشناسی مثبتنگر در هشت جلسهٔ یکونیمساعته بهمدت سه هفته صرفاً برای گروه آزمایش برگزار شد. تحلیل دادهها بهکمک نرمافزار SPSS نسخهٔ ۲۱ و با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی صورت گرفت. سطح معناداری آزمونها ۰٫۰۵ بود.
یافتهها: نتایج نشان داد، اثر درونگروهی (زمان) در سه مرحلهٔ ارزیابی برای متغیرهای شادکامی (۰٫۰۲۲=p) و حس خوب (۰٫۰۱۰=p) معنادار بود. اثر تعامل زمان و گروه برای متغیرهای مذکور معنادار بود (۰٫۰۰۱>p). اثر گروه نیز برای متغیرهای شادکامی (۰٫۰۴۲=p) و حس خوب (۰٫۰۰۱>p) معنادار بود. همچنین در متغیرهای شادکامی و حس خوب، بین میانگینهای نمرات پیشآزمون و پسآزمون (۰٫۰۰۱>p) و پیشآزمون و پیگیری (۰٫۰۰۱>p) تفاوت معنادار وجود داشت. بین میانگین نمرات متغیرهای مذکور در پسآزمون و پیگیری نیز تفاوت معنادار مشاهده شد (۰٫۰۰۱>p) که حاکی از پایداری اثربخشی مداخله در مرحلۀ پیگیری بود.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش نتیجه گرفته میشود که مداخلهٔ روانشناسی مثبتنگر میتواند بر افزایش شادکامی و حس خوب در بیماران روانی مزمن مؤثر باشد؛ بنابراین میتوان از مداخلهٔ مثبتنگر بهعنوان بخشی از برنامههای توانمندسازی بیماران روانی مزمن استفاده کرد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |